موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

وما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله؛اگرهدایت الهی نبود ماخود به خود در این مقام راه نمی¬یافتیم.
طلیعه:
در جاری حکمتش، بعثت ساری شد،
قرآن طلوع کرد و عترت (علیهم السلام ) تابیدن گرفت،
نوایش ندای فطرت بود و آوایش آواز آسمان، رسول (صلی الله علیه و آله ) قِصه‌ی « خُذِ الکِتاب »خواند و غُصه‌ی « اِنَّ قومی »...
کویر شهرها عطش طراوت داشت و تمنای آرامش، انسان در پی بهار بود و به دنبال قرار،
امیری آسمانی، نشانیِ« فَاِنِّها رَبیعُ القُلوب » سر داد...
و شیطان از همه وقت نالان تر و البته پر کارتر...
حکیمانه های رهبری، ناتوی فرهنگی را فریاد کشید و هندسه‌ی ایمانی را در سایه‌ی معارف قرآنی طرح ریخت.
اندیشه ای جوانه زد، دغدغه‌ای شعله کشید،کلنگ همتی به زمین خورد و آستین تلاشی بالا رفت... موسسه قرآنی فرهنگی امیرالمومنین علی علیه السلام وابسته به جامعه علمیه امیرالمومنین فعالیت خودرا آغاز نمود.


✍️ملاقات عمر و ابوبکر از فاطمه (سلام الله علیها)

  • حضرت زهرا(سلام الله علیها) در حالى که خانه از صحابه رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) و بنى هاشم و زنان مهاجر و انصار پر است ، به آن دو اجازه ورود مى دهد. آن دو داخل مى آیند مسرورند که از رسوایى نجات یافتند، غافل از این که در دام رسوایى بزرگ ترى افتادند. 
  • حضرت زهرا(سلام الله علیها) ملحفى بر رو کشیده ، روى خود را به دیوار کرده و حتى جواب سلامشان را هم نمى دهد. آنان مى خواهند تفقدى کنند، اما زهرا (سلام الله علیها) مى گوید تا جواب سؤ الم را ندهید، کلامى نخواهم گفت .مى گویند: بپرس اى دختر رسول خدا!اتاق را سکوت عمیقى فرا گرفته است و همه بى صبرانه در انتظار پایان کار.
  • حضرت زهرا(سلام الله علیها) مى پرسید: آیا شما دو نفر شنیدید که پدرم رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرمود: ((فاطمه پاره تن من است ؛ هر کس او را بیازارد، مرا آزرده و هر که مرا اذیت کند، خدا را آزرده است )).آن دو گفتند: چه کسى است که نشنیده باشد؟ بله ، ما هم به دفعات از پدرت رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) این را شنیده ایم .حضرت زهرا(سلام الله علیها) پس از این اقرار، دستهاى خود را به آسمان برداشت و آن گاه بلند و قاطع ، آن گونه که همه بشنوند، گفت : خدایا! شاهد باش که اینها مرا اذیت کردند و شکایتشان را به تو و رسولت خواهم نمود. نه ! هرگز از شما راضى نخواهم شد، تا پدرم را ملاقات کنم ، و از رفتار زشت شما برایش بگویم ، تا بین ما قضاوت کند(1).و باز افزود: من در هر نماز که بخوانم ، شما را نفرین مى کنم (2).و این پایان مجلس بود و شروع رسوایى بزرگ تر.آن دو عرق رسوایى بر پیشانى شان نشست . فکر این جا را نکرده بودند. سرافکنده و خجل از منزل آن حضرت بیرون رفتند، در حالى که هم چون مار گزیده به خود مى پیچیدند.صحابه و زنان نیز از خانه خارج شدند. در شهر ولوله افتاد. هر کس را مى دیدى ، از اقرار آن دو و نفرین زهرا(سلام الله علیها) سخن مى گفت (3)

📚منابع

1 - علل الشرایع ، باب ۱۴۸ ص ۱۸۷

اعلام النساء، ج ۴ ص ۱۲۳

2 - الامامة و السیاسة ، ص ۱۴

3 - چشمه در بستر، ص ۱۷۱ و ۱۷۲.       

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.