موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

وما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله؛اگرهدایت الهی نبود ماخود به خود در این مقام راه نمی¬یافتیم.
طلیعه:
در جاری حکمتش، بعثت ساری شد،
قرآن طلوع کرد و عترت (علیهم السلام ) تابیدن گرفت،
نوایش ندای فطرت بود و آوایش آواز آسمان، رسول (صلی الله علیه و آله ) قِصه‌ی « خُذِ الکِتاب »خواند و غُصه‌ی « اِنَّ قومی »...
کویر شهرها عطش طراوت داشت و تمنای آرامش، انسان در پی بهار بود و به دنبال قرار،
امیری آسمانی، نشانیِ« فَاِنِّها رَبیعُ القُلوب » سر داد...
و شیطان از همه وقت نالان تر و البته پر کارتر...
حکیمانه های رهبری، ناتوی فرهنگی را فریاد کشید و هندسه‌ی ایمانی را در سایه‌ی معارف قرآنی طرح ریخت.
اندیشه ای جوانه زد، دغدغه‌ای شعله کشید،کلنگ همتی به زمین خورد و آستین تلاشی بالا رفت... موسسه قرآنی فرهنگی امیرالمومنین علی علیه السلام وابسته به جامعه علمیه امیرالمومنین فعالیت خودرا آغاز نمود.

۸ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است


اگر بخواهی به مادرت فاطمه زهراسلام‌الله‌علیها ملحق شویی، باید عقربه دلت مثل حضرت باشد .


حضرت زهرا (سلام الله علیها) محبوبه خداوند متعال است که بنا به فرمایش رسول اکرم (صلی الله علیه  و آله)، خداوند متعال از خشم زهرا (سلام الله علیها) به خشم می آید و از خشنودیش خوشنود می شود. پس اگر بخواهی به مادرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) ملحق شوی، باید سبک زندگی و رأی دلت مثل حضرت باشد.


پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در موردِ مادرِ عزیزمان، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَیَغْضَبُ لِغَضَبٍ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَى لِرَضَاهَا= خدا با غضب فاطمه غضب می‌کند و به رضای فاطمه راضی است یعنی حضرت هیچ وقت برای چیزی غضب نمی‌کند مگر اینکه خدا غضب کند؛ و هیچ وقت برای چیزی راضی نیست، مگر اینکه خداوند راضی باشد و این یعنی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در خداوند ذوب شده است. ما هم اگر بخواهیم نهایت قرب را به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پیدا کنیم، باید خشنودی و رضایمان تابعِ خشنودی و رضای حق باشد




فاطمه سلام الله علیها کیست و فاطمیه چیست؟
در مقام بیان عظمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و برکات وجودی آن بزرگواران چه می‌توان گفت و از کجا باید شروع کرد؟ فاطمه علیهاالسلام از اهل بیتی است که خداوند متعال، عالم را به واسطه وجود ایشان خلق فرموده است، آنجا که رسول خدا صلوات الله علیه وآله فرمود:
«لَوْ لَا نَحْنُ مَا خَلَقَ‏ اللهُ‏ آدَمَ‏ وَ لَا حَوَّاءَ وَ لَا الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْض»(1)
و یا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در آن مرقومه‌ای که به معاویه مرقوم نمودند می‌فرماید:
«فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ‏ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»(2)
این عبارت، از نظر معنا خیلی مهم است. بعضی می‌خواهند بگویند که معنای این روایت این است که مردم تربیت‌شده یا پرورش‌یافته مکتب ما هستند، ولی هیچ مانعی ندارد که به این معنا باشد که هدف غایی از خلقت، وجود محمد و آل محمد علیهم السلام است و یا آن حدیث قدسی که خداوند می‌فرماید: «خَلَقْتُکَ لِأجْلِی»(3) و در حدیثی دیگر می‌فرماید: «لَوْلَاکَ مَا خَلَقْتُ‏ الْأَفْلَاکَ‏»(4). اصلاً انسان نمی‌تواند بفهمد که خداوند متعال که می‌فرماید: تو را برای خودم خلق کردم و همه افلاک را برای تو خلق کردم چه معنایی دارد؟
آنچه از همه این سخنان معلوم می‌شود این است که ارتباط آن‌ها با خداوند متعال بسیار بالاست، چرا که خداوند متعال، بالا و
  والاست، البته خود پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اظهار عجز می‌کند و اظهار می‌دارد:
« مَا عَرَفْنَاکَ‏ حَقَ‏ مَعْرِفَتِکَ»(5)
باید دانست که ما هر چه داریم از اهل بیت علیهم السلام داریم. غیر از آنها هر کس هر چه می‌گوید، وقتی انسان آنها را ملاحظه می‌کند می‌بیند به جایی متصل نیست و نمی‌شود به آن اعتماد کرد.
همه چیز در مکتب اهل بیت علیهم السلام است که پیامبر فرمود: «إنّی تارکٌ فیکُمُ الثّقلین کتاب الله وَ عِتْرَتی» یعنی همه چیز را از اهل بیت بگیرید و از غیر اینها نگیرید.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: نه از اینها جلو بیفتید و نه عقب، که اگر جلو بروید گمراه می‌شوید و اگر عقب بیفتید هلاک می‌گردید. و نیز می‌فرماید: «لاتُعَلِّمُوهُم» چیزی یادشان ندهید، «فإنَّهُم أعْلَمُ مِنْکُم» از تمام مردم، اینها عالم‌تر هستند.
حال در میان اهل بیت علیهم السلام، حضرت زهرا سلام الله علیها یک محوریت خاصی دارند؛ ملاحظه کنید وقتی اهل بیت علیهم السلام معرّفی می‌شوند ایشان در صدر هستند؛ «هُمْ ‏فَاطِمَةُ وَ أبُوهَا وَ بَعْلُهَا وَ بَنُوهَا»(6)
آن حضرت در بین اهل بیت علیهم السلام، مقام و عظمت خاصی دارند که همه ائمه علیهم السلام به وجود ایشان افتخار می‌کنند. در واقع، آن وجود مقدس برای همه اهل بیت علیهم السلام حجت است، یعنی برای حقانیت خودشان و برای بطلان غاصبین و ستمگران به وجود آن بزرگوار احتجاج می‌کنند. همه اهل بیت علیهم السلام حجتند، ولی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از این جهات، حجیتش از همه بیشتر است.
فاطمه زهرا سلام الله علیها سیدة نساء العالمین، بضعة الرسول و قرینة ولیّ الله، بانویی که در مباهله به حکم قرآن مجید، اختصاصِ شرکت داشت، و از اهل بیت علیهم السلام هم، یگانه بانویی بود که به مقام عصمت و طهارت چون پدر و همسر و فرزندانش آراسته بود، و در آن اجتماع که حتی امّ سلمه هم اجازه حضور نیافت و از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جواب «إنّکِ على الخیر» شنید، فقط یگانه بانویی که حضور داشت آن حضرت بود.
او در غیر مقام نبوت، در اخلاق و علم و کمالات نسبت به پدر نسخه‌ای مطابق اصل بود و مثل سائر ائمه علیهم السلام سیره و رفتار و گفتارش، دین و شرع و دلیل احکام الهی است.
او امامت به معنای علم و هدایت را حائز بود، و به عنوان یک بانوی اول اسلام در عفاف و عصمت و کرامت و ستر، وجودش الگو و اسوه است. اشتغال به کارهای بیرون از منزل و همکاری با مردان نامحرم دون شأن هر زن ذی شأن و ملتزم به ستر و عفاف است تا چه رسد به بانویی که شأنش «إنّ اللهَ تَعَالى یَغْضِبُ لِغَضَبِ فَاطِمة وَ یَرْضى لِرِضَاهَا» باشد. اصلاً حضور در جاهایی که مختص به مردان است برای بانویی مانند او تنازل از مقام اجل و امنع و اقدس اوست.
خطبه اعجاز آور


وسط چین

انقلاب اسلامی ایران زمینه ساز ظهور حضرت مهدی(عج الله)


امام باقر (علیه السلام) می فرماید:«کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الحَقَّ فَلا یُعْطُوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَ فَلا یُعطَونَهُ فَاِذا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلی عَواتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلا یَقْبَلُونَهُ حَتَّی یَقُومُوا وَلا یَدْفَعُونَها اِلاَّ اِلی صاحِبِکُمْ قَتْلاهُمْ شُهَداءٌ اَما اِنِّی لَوْ اَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاِسْتَبْقَیْتُ نَفْسی لِصاحِبِ هَذا الاَمْرِ» [1] ؛ «گویی قومی را می‌بینم که از شرق در طلب حق قیام کرده‌اند؛ ولی بدانان نمی‌دهند و باز مطالبه می‌کنند، اما بدان‌ها نمی‌دهند. پس چون چنین می‌بینند، شمشیرهای خود را بر دوش می‌گیرند. در آن هنگام آنچه را می‌خواهند به آنان می‌دهند؛ ولی نمی‌پذیرند تا اینکه پیروز می‌شوند و آن را جز به صاحب الامر (علیه السلام) تسلیم نمی‌کنند. کشتگان آنان شهیدند. اگر من آنان را درک کنم، جانم را برای صاحب الامر می‌گذارم». این یعنی ظهور آنقدر نزدیک است که یک عمر طبیعی یک انسان که انقلاب ایران را درک کرده می تواند امیدوار باشد که امام زمان (علیه السلام) را هم درک بکند.

ما به هرحال، در یک چنین شرایطی متولد شده ایم و در این انقلاب، در این جنگ، و در حوادث بعد از جنگ قرار داریم، حالا ما چه بکنیم و چه نکنیم؟ کسانی هستند که خداوند مأمورشان کرده که این مقدمات را فراهم کنند، چه خوب است که ما هم جزء آنها باشیم.

فضیلت کار افراد، قبل از انقلاب

Image result for ‫تصاویر حضرت زینب‬‎

اسرار نام "زینب" علیهاالسلام

زینب یا مأخوذ از «زَنِبَ» است از باب «فَرِحَ» یعنی فربه شد. و یا این که به اصل خود باشد به معنی درخت خوش بوی نیکو منظر،(1) و یا این ‌که "زین أب" بوده است، یعنی زینت پدر. که به اعتبار همین معنی، بعضی حضرت زینب علیهاالسلام را «زین ابیها» در مقابل «امّ ابیها» نام نهاده‌اند(2) و این تعبیر  خالی از وجه نیست. و حذف «الف» در ظاهر به واسطه تخفیف یا کثرت استعمال بوده، چنان چه حکمت واقعی آن همانا اتصال معنوی و اتحاد حقیقی ما بین پدر و دختر بوده است.

برای دو معنی اوّل که به معنی "فربهی" و "درخت نیکو منظر" باشد نیز مناسبات عرفانی به نظر رسیده، چنانچه معنی "فربهی" اشاره به اجتماع کمالات در حضرت است. چرا که فربهی از امور اضافیه است و نسبت به اجناس و اصناف و اشخاص فرق می‌کند. پس فربهی حیوان به کثرت گوشت و پیه او است، و فربهی در اشجار کنایه از کثرت شاخ و برگ و میوه است، و فربهی در انسان اشاره است به وفور صفات حسنه و اوصاف پسندیده در او؛ زیرا که کمال حیوان به کثرت گوشت و پیه، و کمال درخت به زیادتی شاخ و برگ و میوه، و کمال انسان به اخلاق او است، و چون عقیله بنی‌هاشم دارای مجموعه صفات کمالیّه بوده، به این اسم شریف نامیده شد.

و اما مناسبت درخت نیکو منظر به آن مکرّمه نیز واضح است، چنانچه در کنایات و استعارات عرب آمده است که هر شخص بزرگ بلکه هر چیز نفیس را به شجر تعبیر نمایند و تنظیر آورند، چنانچه فرمود:

«انا و علیّ من شجرة واحدة.»(3)

و در آیه شریفه هم می‌فرماید:

«مثلاً کلمة طیبة کشجرة طیبة.»(4)

و چون آن حضرت، شخص بزرگ و فواید حاصله از او بسیار، که از آن جمله ابقای دین مبین و نگهداری ذراری و فرزندان سیّدالمرسلین و شفاعت گناهکاران است؛ لذا موسوم به «زینب» شد که به معنی درخت خوشبویِ نیکومنظر باشد.

و بعضی گفته‌اند که زینب به معنی بلاکش باشد! چون معلوم بود که چه بلاها بیند و بسی مشقّت‌ها متحمل شود لذا موسوم به زینب شد.

ولکن اجمال معانی ذکر شده همان زینت پدر بودن است چرا که دختری که دارای این همه کمالات باشد نه تنها زینت پدر بلکه زینت عالم است و روا است که به وجود همچون فرزندی، مباهات نماید و دیده عالم به چنین نفوس قدسیّه و انوار الهی روشن و منوّر است.

 زینب چهار یا پنج حرف است

http://montazer.ir/sites/default/files/1765972879.jpg

اخلاقیات سوئی که در زندگی روزمره با آن دست به گریبانیم

زندگی روزمره ی ما پر از اخلاقیات سوئی است که متأسفانه به صورت عادت درآمده یا گاهی قبح شان را از دست داده اند. این مطلب آینه ای در برابر ماست تا این عیب ها را ببینیم و در رفع آنها بکوشیم.

اسلام می گوید: احکام شوهرداری این گونه است و زن باید آن را با طیب خاطر انجام دهد، به مرد می گوید احکام زن داری این گونه است،‌ نباید نسبت به زن و بچه هایت ظلم کنی. باید بپذیرند.

آقایی می آید با خانمش دعوا کرده و از او شکایت می کند، خانم هم همینطور، وقتی احکام و وظایف زن وشوهر را برایشان شرح می دهیم، هیچ کدام زیر باز نمی روند. مرد تکبر دارد، اعصابش خرد می شود و می گوید من باید این کار را انجام بدهم؟! می گوییم بله باید انجام بدهی. وظیفه ات این است. پس وقتی به تو بر می خورد، ناراحت هستی، یعنی ایمان نداری.

زنی آمد پیش پیغمبر (صلی الله علیه و آله) گفت: حقّ شوهر بر من چیست؟ فرمود این است، این است... این ها را گفت. زن گفت: این حرف ها چیست یا رسول الله من شوهر نمی کنم. رسول خدا فرمود: مختاری شوهر کنی یا نکنی. ولی اگر خواستی شوهر کنی این وظایفت است و باید انجام دهی.

در اسلام گفته شده حق پدر و مادر این است، شما باید به احترام پدر و مادرت از جایت بلند شوی، حتی اگر امیر و پادشاه باشی. اگر می‌گوید حسادت بد است، تو هم تمامش کن. اگر می گوید برنگرد به گذشته، گذشته را به یاد خودت و همسرت و پدر و مادرت، شوهرت، مادر شوهرت، پدرشوهر، پدر زن، مادر زن، باجناقت نیاور، پس فراموش کن. با گذشته زندگی نکن. وقتی نمی توانی گذشته را رها کنی، پس چسبیدی به جهنم، نمی توانی با معصوم باشی.

حرکت معصوم رو به جلو است، سرعت و سبقت دارد. پس هیچ وقت گذشته تان را با هیچ کس مطرح نکنید جلو نیاورید. طرف ده سال است زندگی کرده و حالا تا حرفشان می شود، می گوید تو شب عروسی این طوری کردی، دوران عقدمان یادت است، آن طوری کردی. آدم این قدر بدبخت، بیچاره، ضعیف و کوچک است که دلش نسبت به گذشته پاک نمی شود. زود برمی گردد به گذشته.

می گوییم اگر تو اهل پیامبر وآل هستی، باید نسبت به آینده ات اضطراب نداشته باشی، معصوم یک آدم آرام است، شیعیان حقیقی معصوم دلشوره ی آینده را ندارند که بنشینند برایش غصّه بخورند. اگر گفته اند، سوءظن بد است، واقعاً از آن دوری کن. اگر می گوید بد دهنی، تمسخر، اذیت دیگران، له کردنِ دیگران بد است، کنار بگذار.

پیغمبر فرمود: بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهترین باشد. یعنی واقعاً اعضای خانواده از او لذّت ببرند. تو کاری نداشته باش که اعضای خانواده ات لیاقت دارند یا ندارند. خداوند فرموده که شما برای خانواده تان بهترین باشید، باید از تو شرّی به آنها نرسد، اذیت و آزاری نبینند، خانواده را در فشار اقتصادی می توانی نگذاری، ولی می گذاری

عاشقانه ی یک همسر شهید

وقتی علت این کار را باوجود بی‌علاقگی‌اش به‌ عکس گرفتن از او پرسیدم در پاسخ گفت که «این عکس‌ها لازم می‌شود و از سپاه می‌آیند و می‌برند»؛ موضوعی که پس از شهادتش به واقعیت پیوست.

همسرم فرمانده مخابرات و مسئول فرهنگی گردان سیدالشهدا(ع) بود و گرچه خودش علاقه‌ای به‌عکس گرفتن از خود نداشت؛ امابرای گردان عکس و فیلم تهیه می‌کرد، آن روزها هم لباس نظامی‌اش را به خانه آورده بود و تعداد زیادی عکس با لباس نظامی گرفت؛ در حالی‌که برای لباس نظامی ۹ قطعه عکس نیاز نبود، وقتی علت این کار را باوجود بی‌علاقگی‌اش به‌ عکس گرفتن از او پرسیدم در پاسخ گفت که «این عکس‌ها لازم می‌شود و از سپاه می‌آیند و می‌برند»؛ موضوعی که پس از شهادتش به واقعیت پیوست.

در تمام مدتی که می‌خواست به سوریه برود، پیش او گریه نکردم؛ اما او متوجه می‌شد.

*از شب و روز آخرین دیدارتان بگویید.

شب آخر برای خداحافظی به منزل پدری خودم و همسرم رفتیم، شام را در منزل پدری همسرم گذراندیم، همسرم کنار بخاری نشسته بود. شام کتلت بود؛ اما او چیزی نخورد؛ چون معده‌اش به غذای تند حساسیت داشت.

آن شب به همسرم گفتم گرچه نمی‌دانم زمان عملیات چه شبی است؛ اما بنشین تا برایت حنا ببندم، روی مبل کنار بوفه نشست و موها، محاسن و پاهایش را حنا بستم.

مسواکش را که دیگر لازم نداشت، بیرون انداخت و مسواک دیگری برداشت؛ اما من مسواک قبلی‌اش را برداشتم و گفتم می‌خواهم یادگاری بماند، گاهی انگار برخی احساسات خبر از وقوع اتفاقات مهمی می‌دهند

نماز

آیت الله بهجت:

نماز مانند لیمو شیرین است، هر چه از اول وقت دورتر شود تلخ تر می شود


هر کس عادت به تاخیر نمازها کرده است:

خود را برای تاخیر در همه ی امور زندگی آماده کند؛

تاخیر در ازدواج، تاخیر در اشتغال ، تاخیر در تولداولاد ، تاخیر در سلامتی وعافیت!

هر قدر که امور نمازت منظم باشد

امور زندگیت هم تنظیم خواهد شد!

مگر نمیدانی که رستگاری و سعادت با نماز قرین گشته است؟!

'حی ﻋﻠﻰ ﺍﻟﺼــــــــﻼﺓ حی ﻋﻠﻰ ﺍﻟﻔـــﻼﺡ'

پس چگونه از خداوند طلب توفیق داری

در حالیکه حق او را بدرستی ادا نمیکنی؟!

اگر سعادت دنیا و آخرت میخواهیم

تلاش کنیم نمازمان را درست بخوانیم.

نماز مانند لیمو شیرین است، هر چه از وقت فضیلت(اول وقت) دورتر شود تلخ تر می شود... ،

 

Image result for ‫عکس درباره قضاوت نادرست‬‎

هرگز زود قضاوت نکن ...

 

زمانی‌ در بچگی باغ انار بزرگی داشتیم که ما بچه ها خیلی دوست داشتیم،تابستونا که گرمای شهر طاقت فرسا میشد، برای چند هفته ای کوچ می کردیم به این باغ خوش آب و هوا که حدوداً 30 کیلومتری با شهرفاصله داشت، اکثراً فامیل های نزدیک هم برای چند روزی میومدن و با بچه هاشون، در این باغ مهمون ما بودن، روزهای بسیار خوش و خاطره انگیزی ما در این باغ گذروندیم اما خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم، شاید زیاد خاطره خوشی نیست اما درس بزرگی شد برای من در زندگیم!تا جایی که یادمه، اواخر شهریور بود، همه فامیل اونجا جمع بودن چونکه وقت جمع کردن انارها رسیده بود، 8-9 سالم بیشتر نبود، اون روز تعداد زیادی از کارگران بومی در باغ ما جمع شده بودن برای برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازی کردن و خوش گذروندن بودیم! بزرگترین تفریح ما در این باغ، بازی گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زیاد انار و دیگر میوه ها و بوته ای انگوری که در این باغ وجود داشت، بعضی وقتا میتونستی، ساعت ها قائم شی، بدون اینکه کسی بتونه پیدات کنه! بعد از نهار بود که تصمیم به بازی گرفتیم، من زیر یکی از این درختان قایم شده بودم که دیدم یکی از کارگرای جوونتر، در حالی که کیسه سنگینی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی که مطمئن شد که کسی اونجا نیست، شروع به کندن چاله ای کرد و بعد هم کیسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره این چاله رو با خاک پوشوند، دهاتی ها اون زمان وضعشون خیلی اسفناک بود و با همین چند تا انار دزدی، هم دلشون خوش بود! با خودم گفتم، انارهای مارو میدزدی! صبر کن بلایی سرت بیارم که دیگه از این غلطا نکنی، بدون اینکه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازی کردن ادامه دادم، به هیچ کس هم چیزی در این مورد نگفتم! غروب که همه کار گرها جمع شده بودن و میخواستن مزدشنو از بابا بگیرن، من هم اونجا بودم، نوبت رسید به کارگری که انارها رو زیر خاک قایم کرده بود، پدر در حال دادن پول به این شخص بود که من با غرور زیاد با صدای بلند گفتم: بابا من دیدم که علی‌ اصغر، انارها رو دزدید و زیر خاک قایم کرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، این کارگر دزده و شما نباید بهش پول بدین! پدر خدا بیامرز ما، هیچوقت در عمرش دستشو رو کسی بلند نکرده بود، برگشت به طرف من، نگاهی به من کرد، همه منتظر عکس العمل پدر بودن، بابا اومد پیشم و بدون اینکه حرفی بزنه، یه سیلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آب بکش، من خودم به علی اصغر گفته بودم، انارها رو اونجا چال کنه، واسه زمستون! بعدشم رفت پیش علی اصغر، گفت شما ببخشش، بچس اشتباه کرد، پولشو بهش داد، 20 تومان هم گذاشت روش، گفت اینم بخاطر زحمت اضافت! من گریه کنان رفتم تو اطاق، دیگم بیرون نیومدم! کارگرا که رفتن، بابا اومد پیشم، صورتمو بوسید، گفت میخواستم ازت عذر خواهی کنم! اما این، تو زندگیت هیچوقت یادت نره که هیچوقت با آبروی کسی بازی نکنی، علی اصغر کار بسیار ناشایستی کرده اما بردن آبروی مردی جلو فامیل و در و همسایه، از کار اونم زشت تره!شب علی اصغر اومد سرشو انداخته پایین بود و واستاده بود پشت در، کیسه ای دستش بود گفت اینو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره!

کیسه رو که بابام بازش کرد، دیدیم کیسه ای که چال کرده بود توشه، به اضافه همه پولایی که بابا بهش داده بود...