موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

وما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله؛اگرهدایت الهی نبود ماخود به خود در این مقام راه نمی¬یافتیم.
طلیعه:
در جاری حکمتش، بعثت ساری شد،
قرآن طلوع کرد و عترت (علیهم السلام ) تابیدن گرفت،
نوایش ندای فطرت بود و آوایش آواز آسمان، رسول (صلی الله علیه و آله ) قِصه‌ی « خُذِ الکِتاب »خواند و غُصه‌ی « اِنَّ قومی »...
کویر شهرها عطش طراوت داشت و تمنای آرامش، انسان در پی بهار بود و به دنبال قرار،
امیری آسمانی، نشانیِ« فَاِنِّها رَبیعُ القُلوب » سر داد...
و شیطان از همه وقت نالان تر و البته پر کارتر...
حکیمانه های رهبری، ناتوی فرهنگی را فریاد کشید و هندسه‌ی ایمانی را در سایه‌ی معارف قرآنی طرح ریخت.
اندیشه ای جوانه زد، دغدغه‌ای شعله کشید،کلنگ همتی به زمین خورد و آستین تلاشی بالا رفت... موسسه قرآنی فرهنگی امیرالمومنین علی علیه السلام وابسته به جامعه علمیه امیرالمومنین فعالیت خودرا آغاز نمود.

Image result for ‫تصاویر محرم و عاشورا‬‎

استادشجاعی: زائر امام حسین (علیه السلام) قبل از رسیدن به حرم، آمرزیده و بعد، به مقام «مصلح انتخاب شده» می رسد.

این تعبیر در روایت معصوم (علیه السلام) خیلی عجیب است که می فرماید: زائر امام حسین (علیه السلام) قبل از آن که به حرم امام حسین (علیه السلام) برسد، آمرزیده می شود؛ یعنی گناهی برایش باقی نمی ماند. اما وقتی به قبر امام رسید، به مقام «مصلح انتخاب شده» می رسد.

علت این که لقب «مصلح برگزیده شده» را به زائر امام حسین (علیه السلام) می دهند این است، که او با راهپیمایی خود،  در جریان ایجاد زمینه سازی ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) نقش پیدا می کند.

نفس پیاده روی اربعین، موجب «مغفرت» زائر شده و او را به مقام مصلح می رساند

علت این که پیاده روی و زیارت و حرکت به سمت امام حسین (علیه السلام) مغفرت می آورد، این است که زائر مأموریتش را انجام داده و به مقام «مصلح» رسیده است. برای همین است که امام رضا (علیه‌السلام) فرمود:«إنّ لکلِ إمام عَهداً فى عُنُقِ أولیائهِ وَشیعتهِ وإنّ مِنْ تَمامِ الوفاءِ بالعهد زیارةَ قُبُورهم = هر امامى بر گردن دوستان و شیعیان خود عهد و پیمانى دارد و زیارت قبور پیشوایان بخشى از عمل به این پیمان است».

دلیل این که هر امامی عهدی به گردن دوستان و شیعیان دارد، این است که شیعیان نسبت به امام، دو رابطه «وجودی» و «حقوقی» دارند. در رابطه وجودی، اهل بیت اصل و ریشه ما هستند و خداوند روح ما را از نور اهل بیت خلق کرده است.

وقتی به امام حسین (علیه السلام) می گوییم: «بابی انتم و امی= یعنی پدر و مادرم به فدای تو»، یعنی شما اهل بیت  نسبت تان با من بالاتر از پدر و مادر زمینی ام است. بنابراین چون شما به من نزدیکتر هستید، من همه چیز را، حتی والدین زمینی ام را فدای شما می کنم.

در رابطه حقوقی، معصوم خلیفه الله است و با علم و تخصص الهی، همه انسان ها را به سوی هدف خلقت شان تربیت می کند. پس به گردن تک تک شیعیان و محبین حق دارد و آن، به جا آوردن صله ارحام است.

 

 از حسین بن ثویر روایت شده که امام صادق(علیه السلام) فرمودند:« عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:‏ یَا حُسَیْنُ! مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ص إِنْ کَانَ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً؛ حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص یُقْرِوُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى = ای حسین! کسی که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین بن علی(علیه السلام) باشد؛ اگر پیاده رود؛ خداوند منّان به هر قدمى که برمى‏ دارد، یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى‏ فرماید؛ با رسیدن به حرم دوست، از رستگاران می شود تا زمانى که به حائر (محدوده حرم حضرت) برسد و پس از رسیدن به آن مکان شریف، حق تبارک و تعالى او را از رستگاران قرار مى‏ دهد. با انجام اعمال زیارت، از فائزان می شود تا وقتى که مراسم و اعمال زیارت را به پایان برساند که در این هنگام او را از فائزین محسوب مى‏ فرماید؛ هنگام بازگشت ندا می رسد که بخشیده شدی تا زمانى که اراده مراجعت نماید. در این وقت فرشته‏ اى نزد او آمده و مى‏ گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به تو سلام می رساند و خطاب به تو مى ‏فرماید: عمل را از ابتدا شروع کن، چون تمام گناهان گذشته ‏ات آمرزیده شد» (بحارالانوار، ج 98، ص 28؛ المزار، شیخ مفید، ص30؛ کامل الزیارات ص132).

بنابراین، «قدم» خیلی مهم است. خدا هر قدمی را حساب می کند. حتی کسانی که نیت کردند که پیاده روی کنند، اما وسط راه بر اثر مشکلی اعم از مریضی و ... نتوانستند ادامه دهند و به زیارت امام حسین (علیه السلام) بروند؛ آنها هم جزء زائران امام حسین محسوب می شوند. قدم برداشتن برای سیدالشهداء خیلی مهم است و هر چقدر سختی راه بیشتر باشد، ثواب عمل هم بیشتر است و این سختی ارزش و قیمت دارد و هیچ کس جز خدا قیمت آن را نمی داند.

«پیاده روی اربعین» به معنی صله رحم با امام حسین (علیه السلام) است.

همان طور که صله رحم با اقوام و خویشان «واجب» است، صله رحم با امامان معصوم به مراتب «واحب تر» است. بنابر این، شرکت در پیاده روی اربعین در حقیقت به جا آوردن صله رحم با امام حسین (علیه السلام) است.

 

شرط دوم زیارت این است که باید زیارت از سر میل و علاقه باشد. همانطور که در دنیا دیدار و ملاقات خانواده و دوستان و آشنایان باید از سر علاقه و محبت و رغبت باشد، زیارت معصومین هم باید اینگونه باشد. یعنی دل انسان برای اهل بیت بتپد و از روی عشق و دلتنگی به زیارت معشوق حقیقی برود.

این شور و شوق از چنان اهمیتی برخوردار است که میتوان گفت: «میزان رشد یک انسان و موفقیت در رسیدن به هدف خلقتش، بسته به میزان شور و شوقی که در زیارت امام و اهل بیت نشان می دهد. یعنی هر چه دلتنگی و عشق ما نسبت به معصومین بیشتر باشد، سنخیت و تشابه ما نسبت به آنها بیشتر می شود.

در روایت نقل است:«هر کس حسین را دوست بدارد، خدا او را دوست می دارد»، پس هر کس می خواهد قرب به خدا پیدا کند، با قرب به اهل بیت می تواند این مسیر را طی کند. یعنی هر چقدر  برای دل و عواطف معنوی سرمایه گذاری کنیم؛ سرعت، قدرت و موفقیت ما بیشتر خواهد بود.  و این نیازی است که سودش به خود ما برمی گردد.

شفاعت و معیت با اهل بیت (علیهم السلام)، با چه چیز به دست می آید و با چه چیزی به تاخیر می افتد؟

سومین شرطی که امام رضا (علیه السلام) فرمودند:« آنچه اهل بیت می پسندند، دوست بدارد و از آنچه که آنان از آن متنفر هستند، دوری کند.» در این صورت «شفعِ» امام در روز قیامت خواهد شد.

کلمه «شَفع» یعنی «جفت بودن» یعنی ائمه خودشان به سراغ ما می آیند تا ما نجات پیدا کنیم. این شفاعت در دنیا تحقق پیدا می کند. یعنی با سبک زندگی مان باید نشان دهیم که دوستدار اهل بیت (علیهم السلام) و جفت آنها هستیم.  در این صورت  به مقام شفاعت نائل می شویم. سبک زندگی ما شامل دیدنی ها، شنیدنی ها، ارتباطات، رفتار و چینش افکار و روابط خانوادگی و .... است.

پس شرط اینکه چگونه می توانیم با معصوم «شفیع= جفت» باشیم، این است که شباهت به اخلاق معصوم پیدا کنیم. یعنی هر چه می پسندند، ما هم بپسندیم و هر چه نمی پسندند، ما هم متنفر باشیم و با آنها «معیت» داشته باشیم.

«شفع=جفت» شدن با اهل بیت (علیهم السلام) وقتی میسر خواهد شد که در دنیا چنان عاشق اهل بیت بشویم که به یک قاعده عشقی عمل کنیم. قاعده ی عشقی این است که انسان گاهی حاضر می شود که از آن چه که به آن علاقمند است و آن را دوست دارد، به خاطر عدم رضایت معشوقش از آن دست بردارد. پس «شفاعت و معیت» با عشق به اهل بیت (علیهم السلام) به دست می آید. اما با یک مثال می گویم که با چه چیزی به تاخیر می افتد؟

مثلا گاهی به چیز حرامی علاقمند هستید، ولی با وجودی که به خاطر خدا و اهل بیت آن را انجام نمی دهید، ولی آن علاقه قلبی شما به آن چیز همچنان در دل شما وجود دارد.  همین میل سبب می شود تا حاصل شدن شفاعت، به تأخیر بیفتد. پس برای رسیدن به مقام شفاعت و یکی شدن دل با اهل بیت، دو شرط لازم است:  تصدیق قلبی به آنچه که می پسندند و دوری از آنچه نمی پسندند.

بنابراین، ما «نه تنها باید آن چه را که آنان دوست دارند، دوست داشته باشیم و از آن چه که آنان از آن متنفرند، متنفر باشیم، بلکه وقتی چیزی را که در دلمان آن را دوست داریم، اما چون منطبق با میل و دوست داشتن اهل بیت نیست و ما به خاطر آنان از میل و علاقه خود دست برمی داریم، باید در دل هم از این دست برداشتن ها ناراحت نباشیم». اگر کسی نتوانست این گونه باشد، نه تنها به مقام شفاعت نمی رسد، بلکه حتی مومن نیست.

آیه شریفه ای که این مطلب را بیان می دارد این است: فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا=و چنین نیست؛ به پروردگارت قسم که ایمان نمى ‏آورند، مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است، داور گردانند؛ سپس از حکمى که کرده‏ اى (حتی) در دلهایشان احساس ناراحتى [و تردید] نکنند و کاملا سر تسلیم فرود آورند. (۶۵نساء)

 Image result for ‫تصاویر محرم‬‎

استادشجاعی:

مهمترین فلسفه زیارت و اربعین، تربیت و رشدِ «خود» انسان است.

 

مزد رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

 هیچ عملی در عبادات به اندازه زیارت اهل بیت ثواب و خیرات و آثار برای جامعه اسلامی ندارد. وقتی به احادیث مراجعه می کنیم حتی در آیات قرآن کریم دیده می شود که برای ارتباط با معصومین تاکید زیادی‌‌ شده است. حتی از خود پیامبر و امامان معصوم  (علیهم السلام) صدها روایت درباره اهل بیت (علیهم السلام)، شناخت معصوم، ارتباط و زیارت آنان چه در زمان حیات و چه بعد از شهادت شان نقل شده است.

قرآن کریم مزد رسالت پیامبر را مودت اهل بیت معرفی می کند . «قل لا اسالکم علیه اجرا الا الموده فی القربی= به همه مردم بگو که من اجری نمی خواهم مگر مودت خاندانم را» مزد یعنی معادل کار. کار پیامبر، هدایت مردم به سوی خداست و هدایت اصلی ترین بخش وجود انسان، یعنی دل او به سوی اله حقیقی «الله» است.

پس قرآن کریم ارتباط با اهل بیت را «مزد رسالت» می داند. و معرفی اهل بیت را «اتمام رسالت» پیامبر می داند.

بنابراین اجر «مزد رسالت» است. رسالت برای هدایت انسان هاست و پرداختن به این اجر یعنی پرداختن به هدف خلقت.

 

امام کیست؟


امام نماینده خدا روی زمین است. خداوند کسی را به عنوان نماینده خودش بر روی زمین قرار داده است تا هدایت انسان ها را بر عهده بگیرد و تنها این شخص است که می تواند، هدف خلقت را تحقق دهد. اگر این شخص نباشد خلقت زمین و حتی بقای زمین بیهوده خواهد بود.

امام است که به خلقت معنا می دهد. چون او متخصص معصوم است و عالم به هدایت انسان ها به سمت هدف خلقتشان است.

هدف از خلقت انسان، صرفا برای زندگی کردن نیست، بلکه هدف خلقت انسان ها رسیدن به قرب الهی  و تخلق به اخلاق الهی است. یعنی بخش اصلی انسان که اله اش فقط «الله» است باید  در این مسیر به سمت الهِ خود حرکت کند.

جدی ترین زمان زندگی برای انسان زمانی است که قلب انسان با اله خودش درگیر باشد. یعنی به شناخت الله برسد و شهادت به وحدانیت او دهد.

زیارت اربعین؛ نشانه مؤمن است.امام حسن عسگری (علیه السلام) فرمودند: «۵ چیز نشانه مؤمن است که یکی از آنها زیارت اربعین است.»



محرم ایام نالیدن است و حاصلش در صفر و اربعین «بالیدن» است.


محرم که ایام نالیدن است، حاصلش بالیدن است در اربعین و بساطش «آموزه» است برای آنان که «موزه عاشورایی» را در کوچه و خیابان و کوه و دشت و صحرا و دریا می بینند. برای آنان که بر کشته‌ی اشکها (قتیل العبرات) خوب گریستند و غبار غم های دنیا از دیده زدودند.

آن «بالیدن» را میلیاردها جمعیت جهانی انسان هایی شاهدند که چشم بر نحوه حضور عاشقان ابا عبدالله دارند تا ببینند جمعیت حدود ۳۰ میلیونی انسانها چگونه در ایام اربعین، با حضرت عشق بازی می کنند.

آنان تمرین خوب نِگریستن کردند و این نیز نمادی است از «شعور» در مذهب حقّه که با «شور» می شود آغاز.  و اینها نوید بخش است بر منتظران مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و احرار عالم که به هوش باشند که مدت زیادی نخواهد گذشت که منجی بشریت بیاید. پس نباید او را چون حسین (علیه السلام) به دست منتظران کوفیایی اش سپرد.


Image result for ‫تصاویر محرم‬‎


نشانه ی داشتن «روح انتقام»

 

«روح انتقام» برخاسته از باطن انسانی است و باطن انسانی اقرارِ به حق بودن امام معصوم دارد و عامل رسیدن انسان به مقام محمود است. نشانه ی داشتن روح انتقام، داغدار بودن برای انتقام است.

 

در این فراز از زیارت عاشورا می‌خوانیم:«أن یَرزُقَنی طَلَبَ ثاری مَعَ = روزی ام کند انتقام خون خودم را»، در فراز قبلی گفتیم، انتقام تو «أن یَرزُقَنی طَلَبَ ثارک» در این قسمت می­‌گوییم: «از خدا می خواهم تا روزی ام کند انتقام خون خودم را»، یعنی من داغدارم، واقعاً این داغ در سینه من است.

 

امام صادق (علیه السلام) روح انتقام را اینگونه معنا کرده اند: «روح انتقام یعنی شب ها نقشه ریختن و روزها عمل کردن». روح انتقام عافیت طلبی نیست، آتشی است که به جان آدم می افتد. روح انتقام آرام و قرار و خواب راحت را از انسان می گیرد. روح انتقام، در کار کردن برای امام زمان عج جمعه و تعطیل نمی شناسد.

 

چقدر زیباست، اگر امیرالمؤمنین و امام زمان (علیهاالسلام) این آتش را در دل ما ببینند؛ به خدا قسم خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دست می برد رو به آسمان و دعا می کند برای کسی که در دلش آتش انتقام است.


درخواست مقام محمود خاص فعال کنندگان بخش«فوق عقلانی»

 

تنها کسانی می توانند از خداوند درخواست مقام محمود را بکنند که بخش «فوق عقلانی» وجودشان را فعال کرده باشند.


انسان ها براساس شرافت ذاتی خویش و کمالاتی که کسب کرده اند، دارای تمناهای مختلف هستند. در زیارت عاشورا به ما به عنوان یک موجود طبیعی و طبیعت گرا نگاه نمی شود، بلکه به عنوان انسان حقیقی که حامل نفخه ی خداوند است و بدون توجه به جنسیت مان دیده می شویم.

بخش حقیقی ما همان حقیقت ناب و خالصی است که از خدا در وجودمان دمیده شده و به عنوان بخش اصیل انسانی شناخته می شود. این زیارت برای موجودی است که از خدا آمده و به خدا بر می گردد. (انالله و انا الیه راجعون). این موجود، اگر زن یا مرد است، به خاطر بودنش در دنیاست که جنبه جنسی پیدا کرده و گرنه قبل از اینکه به اینجا بیاید، نه زن بود و نه مرد.

او عاشقی بود که پیش خدا بود و نهایت قرب و نزدیکی و عشق ورزی به خدا را داشت. اما از خدا جدایش کردند و او را در عالم طبیعت آوردند و حالا برای برگشتن به وطن اصلی، دلش تنگ است. «حبّ ‌الوطن من الإیمان= دوست داشتن وطن از نشانه های ایمان است» را از همین باب می گوییم.

هیچ وطنی برای ما مهمتر از وطنی که اول داشتیم، یعنی پیش خدا بودیم، مقدس تر و مهمتر نیست. بنابراین، زیارت عاشورا زبان حال این حالت انسان است. آدم فعالی که آدمیت او حاکم بر طبیعتش است.

خداوند قشنگ ترین کلمات را در حدیث قدسی زیارت عاشورا برای ما تنظیم کرده است. ولی خیلی از ما وقتی آن را می خوانیم درکی از معنی اش نداریم. برای همین هم توصیه می کنیم، اگر متن عربی بلد نیستید، ادعیه و زیارت ها را فارسی بخوانید تا ‌بفهمید چه دارید می خوانید و بتوانید لذت ببرید.

 

قوانین ده گانه شهید علمدار (سبک زندگی شهدا)

 

قانون اول: بارالها، اعتراف می‌کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم. اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.(تاریخ اجرا ۴ مرداد۶۹)

قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می‌کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم. اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک ۲۴ ساعت (۱۷ رکعت) بخوانم.(تاریخ اجرا ۱۱ مرداد ۶۹)

قانون سوم: خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید ۲۰ ریال صدقه و ۸ رکعت نماز قضا بجا بیاورم.(تاریخ اجرا ۲۶ مرداد ۶۹)

قانون چهارم: خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم. حداقل در هر هفته باید ۲شب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب ۵۰ ریال صدقه و۱۱ رکعت تمام را بجا بیاورم .(تاریخ اجرا ۱۶ شهریور ۶۹)

قانون پنجم: خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه «خدا می‌بیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کارکردم. حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد ۴ صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعه‌ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه ۲ حزب قرآن بخوانم.(تاریخ اجرا ۱۳ مهر ۶۹)