کسی که از خواندن زیارت عاشورا لذت می برد، علتش این است که فطرتش زنده است و حاکم بر اوست و این کلمات، کلمات دلش است. اصلاً این از مقوله تکلیف بیرون است، از مقوله واجب، مستحب و مباح هم بیرون می آید. از مقوله ی فردِ عاشقی است که رو به روی معشوقش (پدرش) یعنی امام حسین نشسته و دارد عاشقانه ترین حرف ها را با اصل و ریشه خودش که امام حسین است می زند.
یکی از خواسته هایش این است که من تحمل جدایی و دوری از تو را ندارم. من اصلاً نمی توانم بدون تو باشم. من نه دنیایم را می توانم بدون تو تحمل کنم و نه مرگم را و نه بعد از مرگ و آخرتم را.
«أن یبلغنی المقام المحمود لکم عندالله» درخواستِ مقام محمود، خواسته ی چنین آدمی است. آدم با قیمت و ارزنده ای که از نظر انسانی فعال و بزرگ شده و سعه روح و سعه انسانی پیدا کرده و رسیدن به «مقام محمود» جزء خواسته های دلش است.