موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

وما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله؛اگرهدایت الهی نبود ماخود به خود در این مقام راه نمی¬یافتیم.
طلیعه:
در جاری حکمتش، بعثت ساری شد،
قرآن طلوع کرد و عترت (علیهم السلام ) تابیدن گرفت،
نوایش ندای فطرت بود و آوایش آواز آسمان، رسول (صلی الله علیه و آله ) قِصه‌ی « خُذِ الکِتاب »خواند و غُصه‌ی « اِنَّ قومی »...
کویر شهرها عطش طراوت داشت و تمنای آرامش، انسان در پی بهار بود و به دنبال قرار،
امیری آسمانی، نشانیِ« فَاِنِّها رَبیعُ القُلوب » سر داد...
و شیطان از همه وقت نالان تر و البته پر کارتر...
حکیمانه های رهبری، ناتوی فرهنگی را فریاد کشید و هندسه‌ی ایمانی را در سایه‌ی معارف قرآنی طرح ریخت.
اندیشه ای جوانه زد، دغدغه‌ای شعله کشید،کلنگ همتی به زمین خورد و آستین تلاشی بالا رفت... موسسه قرآنی فرهنگی امیرالمومنین علی علیه السلام وابسته به جامعه علمیه امیرالمومنین فعالیت خودرا آغاز نمود.

۱۲۲ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است


درخواست مقام محمود خاص فعال کنندگان بخش«فوق عقلانی»

 

تنها کسانی می توانند از خداوند درخواست مقام محمود را بکنند که بخش «فوق عقلانی» وجودشان را فعال کرده باشند.


انسان ها براساس شرافت ذاتی خویش و کمالاتی که کسب کرده اند، دارای تمناهای مختلف هستند. در زیارت عاشورا به ما به عنوان یک موجود طبیعی و طبیعت گرا نگاه نمی شود، بلکه به عنوان انسان حقیقی که حامل نفخه ی خداوند است و بدون توجه به جنسیت مان دیده می شویم.

بخش حقیقی ما همان حقیقت ناب و خالصی است که از خدا در وجودمان دمیده شده و به عنوان بخش اصیل انسانی شناخته می شود. این زیارت برای موجودی است که از خدا آمده و به خدا بر می گردد. (انالله و انا الیه راجعون). این موجود، اگر زن یا مرد است، به خاطر بودنش در دنیاست که جنبه جنسی پیدا کرده و گرنه قبل از اینکه به اینجا بیاید، نه زن بود و نه مرد.

او عاشقی بود که پیش خدا بود و نهایت قرب و نزدیکی و عشق ورزی به خدا را داشت. اما از خدا جدایش کردند و او را در عالم طبیعت آوردند و حالا برای برگشتن به وطن اصلی، دلش تنگ است. «حبّ ‌الوطن من الإیمان= دوست داشتن وطن از نشانه های ایمان است» را از همین باب می گوییم.

هیچ وطنی برای ما مهمتر از وطنی که اول داشتیم، یعنی پیش خدا بودیم، مقدس تر و مهمتر نیست. بنابراین، زیارت عاشورا زبان حال این حالت انسان است. آدم فعالی که آدمیت او حاکم بر طبیعتش است.

خداوند قشنگ ترین کلمات را در حدیث قدسی زیارت عاشورا برای ما تنظیم کرده است. ولی خیلی از ما وقتی آن را می خوانیم درکی از معنی اش نداریم. برای همین هم توصیه می کنیم، اگر متن عربی بلد نیستید، ادعیه و زیارت ها را فارسی بخوانید تا ‌بفهمید چه دارید می خوانید و بتوانید لذت ببرید.

 

قوانین ده گانه شهید علمدار (سبک زندگی شهدا)

 

قانون اول: بارالها، اعتراف می‌کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم. اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.(تاریخ اجرا ۴ مرداد۶۹)

قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می‌کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم. اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک ۲۴ ساعت (۱۷ رکعت) بخوانم.(تاریخ اجرا ۱۱ مرداد ۶۹)

قانون سوم: خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید ۲۰ ریال صدقه و ۸ رکعت نماز قضا بجا بیاورم.(تاریخ اجرا ۲۶ مرداد ۶۹)

قانون چهارم: خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم. حداقل در هر هفته باید ۲شب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب ۵۰ ریال صدقه و۱۱ رکعت تمام را بجا بیاورم .(تاریخ اجرا ۱۶ شهریور ۶۹)

قانون پنجم: خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه «خدا می‌بیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کارکردم. حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد ۴ صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعه‌ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه ۲ حزب قرآن بخوانم.(تاریخ اجرا ۱۳ مهر ۶۹)



5عیب بزرگی که شایسته زن مسلمان نیست!!(قسمت دوم)

 

3- ناسازگاری مادرشوهر و عروس، اگر نه در همه خانواده ها، یکی دیگر از آسیب های ویژه بانوان مذکور است، راز این چالش فرساینده و خانمانسوز چیست؟ مگر نه این است که براساس آموزه های دینی و عرفی و اخلاقی، عروس به عنوان دختر خانواده داماد، و مادرشوهر همچون مادر برای عروس جوان تلقی می شود؟

جالب اینجاست که این حدّ از اختلاف بین عروس و پدرزن از یک سو و داماد و مادرزن از سوی دیگر و نیز بین داماد و پدرزن دیده نمی شود.

زیدی می گفت: علت اصلی، این است که در فراز نخست، در هر دو طرف اختلاف، یک زن حضور دارند (عروس و مادرشوهر). و هر دو علاقمند به امور جزئی و زودگذر و سطحی.

احساسی و عاطفی بودن هر دو طرف و عدم توجه و تأکید آنان به آموزه های دینی و قرآنی، موجب درگیری ها و اختلافات و آسیب های جدّی و طاقت فرسا در بین طیف وسیعی از خانواده ها شده است.

حسادت، دخالت و حساسیت یکی علیه دیگری و ناتوانی مدیریت داماد بین عروس و مادرشوهر بعضاً زمینه های جدایی و کینه و کدورت های طولانی مدت را ایجاد می کند. کم نیستند خانواده هایی که در آن ها عروس، با ادب و تواضع و سازگاری در کنار مادرشوهر و مادرشوهر با گذشت و بزرگواری و عدم دخالت های بیجا نقش مادر و فرزندی را در کنار هم ایفا نموده و براساس عقیده و نه غریزه و خودخواهی زندگی دوستانه و پایداری را با هم تجربه می کنند.


5عیب بزرگی که شایسته زن مسلمان نیست!!(قسمت اول)

 

آسیب شناسی، یعنی شناخت کاستی ها و ضعف ها و ارائه راهکارهای عملی و کاربردی برای رفع و دفع آسیب ها و آفت ها در این اجمال مروری داریم به آنچه جامعه زنان، را رنج داده و ذهن و زندگی آنان را تهدید می کنند باشد که... زنان مسلمان و مسئول با مطالعه این متن در پی ریشه کن نمودن آفت های آزاردهنده علیه دختران و زنان جوان ما باشند.

 

1- تمرکز ذهنی و زبانی و عملی بر مسائل سطحی، ناپایدار و قابل اغماض و غفلت از امور جدّی و پایدار و اصولی. به طور مثال کم نیستند زنانی که ساعت ها در بازارها و بوتیک ها و فروشگاه های بزرگ و کوچک در پی خرید نمکدان ها و بشقاب های همرنگ با پارچ و لیوان های موجود در منزل روان و دوانند. این گروه از زنان که روزها و هفته ها برای همسان سازی مبل و پرده و تخت و لوازم آشپزخانه اند، کمترین هزینه و حوصله را برای خرید محصولات فرهنگی لازم که در خشکاندن ریشه های تلخی ها و تنش ها و طلاق های عاطفی و ناسازگاری فرزندان شان سهم بسیار مهمی به عهده دارند، صرف نمی کنند.

 

گاهی بنده، نگارنده این سطور به عنوان مشاور خانواده شاهد اختلافات زن و شوهرهایی هستم که به خاطر مسائلی بسیار سطحی در پی جدایی و طلاق بوده و از حل کوچک ترین مسائل زندگی زناشویی عاجزند، امّا برای تهیه تخت خواب و لوازم آرایشی و اسکیت دختر و پسرشان و دادن میهمانی و افزودن بر تجملات غیر ضروری زندگی شان از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی کنند.

اینان ریشه ها را رها کرده و به شاخه می پردازند. این فرآیند معیوب آثار نامطلوب و آزاردهنده ای را در اکثر خانواده های آن چنانی بر جای نهاده و خیل عظیمی از زنان را در حاشیه ای تحقیرآمیز فرو نشانده است.

با عنایت به مطالب فوق، این واقعیت تلخ روشن می شود که: هیچ گروهی به اندازه خود زنان علیه زنان ظلم نمی کند. لذا برای مبارزه با ظلم و ستم علیه زنان می بایست، خود آنان حرکتی عمیق و سازنده ای را در جهت ارتقاء سطح علمی، ایمانی، فکری و فرهنگی خود آغاز و لااقل به قدر هزینه و حوصله و فرصتی که برای امور دینوی و ناپایداری صرف می کنند، به امور آموزشی و فرهنگی نیز اهمیت قائل شوند.

 

 

طلب انتقام خون امام حسین (علیه السلام) به همراه امام زمان (علیه السلام) «مقام محمود» است.


«خونخواهی و داشتن روحیه ی انتقام» به خاطر فقدان معصوم در جامعه، یکی از مقام هایِ پسندیده ای است که آن را در زیارت عاشورا از خدا درخواست می کنیم. برای این خون خواهی باید به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل شویم.

این درخواست در زیارت عاشورا چنین است :«وَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکم مَعَ إِمَامٍ هُدًی (مَهْدِی) ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ = از خدا می خواهم که روزیم کند تا انتقام خون شما را به همراه امام هدایت گر آشکار و گویاى به حق از خاندان شما بگیرم.»

اما انسان تا به شرافت نرسد، یعنی باطن انسانی پیدا نکند، هیچ وقت نمی تواند از خداوند این روزی بزرگ را بخواهد که همراه امام زمان جزء خونخواهان آن حضرت باشد. فقط انسان حقیقی می تواند، باطناً انتقام را روزی خود بداند.

رزمندگانی که جبهه و جهاد را «رزق» خود می دانستند، اگر نمی رفتند، خود را از دریافت این رزق محروم می دیدند. درک این موضوع شرافت انسانی است. انسان تا باطن انسانی نداشته باشد، تا داغ انسانیت بر قلبش نباشد و عزادار انسانیت نشده باشد و به مقام عزادار حقیقی نرسیده باشد، هیچ وقت تمنای انتقام نمی کند.

چون کینه مقدسی در دلش نیست؛ خود این که انسان اهل انتقام باشد، یک روزیِ مهم و با ارزش است. هر چقدر شرافت انسانی بیشتر باشد، وجود انسان در عملیات انتقام موثرتر بوده و در نتیجه به اهل بیت نزدیکتر است.

خدا کند در قلب ما این «کینه مقدس» یعنی کینه نسبت به دشمنانِ انسانیت، دشمنان خدا و دین خدا وجود داشته باشد. اگر این کینه نباشد، انسان نیستیم؛ جزء مسلمان های حیوان یا بر عکس حیوانات مسلمان هستیم. ما باید جزء انسان های مؤمن با باطن انسانی باشیم


http://www.montazer.ir/sites/default/files/styles/320x218/public/MAHDI-%2825%29.png?itok=8Y2AsAgJ

شیعیان و اهل بیت علیهم السلام


امام زمان عج نیز مانند امام حسین علیه السلام، دست یاری تمام شیعیان را می طلبد. اما ناهمواری و سختیهای راه، عده بسیاری را از همراهی با او باز میدارد. همانگونه که غالب شیعیان از یاری حسین علیه السلام سرباز زدند.

هیچ عذری در کوتاهی نسبت به انجام وظایفی که در برابر امام زمانمان داریم، پذیرفته نیست. آیا مشکلات زندگی ما  بیشتر از نسلهای قبلی است که برای یاری امامشان جان فشانیها کردند؟ آیا امکانات و تکنولوژیهای آنها بیشتر از امروز بود؟...

باید یاد بگیریم مانند اویس زندگی کنیم. او هرگز پیامبر صل الله علیه و آله را ندید، اما آنگونه زیست که پیامبر می خواست. دیدگان ما مهدی علیه السلام را نمی بیند، اما دلمان هر لحظه او را حس می کند. آیا تصمیم گرفته ایم آنگونه عمرمان را بگذرانیم که مولایمان راضی باشد؟

اگر امروز به جمع دوستان و همراهان حضرت نپیوندیم، بعد از ظهور نیز در خیل یارانش جایی نخواهیم داشت.