موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

وما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله؛اگرهدایت الهی نبود ماخود به خود در این مقام راه نمی¬یافتیم.
طلیعه:
در جاری حکمتش، بعثت ساری شد،
قرآن طلوع کرد و عترت (علیهم السلام ) تابیدن گرفت،
نوایش ندای فطرت بود و آوایش آواز آسمان، رسول (صلی الله علیه و آله ) قِصه‌ی « خُذِ الکِتاب »خواند و غُصه‌ی « اِنَّ قومی »...
کویر شهرها عطش طراوت داشت و تمنای آرامش، انسان در پی بهار بود و به دنبال قرار،
امیری آسمانی، نشانیِ« فَاِنِّها رَبیعُ القُلوب » سر داد...
و شیطان از همه وقت نالان تر و البته پر کارتر...
حکیمانه های رهبری، ناتوی فرهنگی را فریاد کشید و هندسه‌ی ایمانی را در سایه‌ی معارف قرآنی طرح ریخت.
اندیشه ای جوانه زد، دغدغه‌ای شعله کشید،کلنگ همتی به زمین خورد و آستین تلاشی بالا رفت... موسسه قرآنی فرهنگی امیرالمومنین علی علیه السلام وابسته به جامعه علمیه امیرالمومنین فعالیت خودرا آغاز نمود.

۱۲۲ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

http://montazer.ir/sites/default/files/styles/320x218/public/1278077690.jpg?itok=uHwB3uut

نتیجه گرایی در دعای زیارت عاشورا

زیارت عاشورا، نتیجه گراترین دعا در ارتباط با معصوم است. از اول تکلیف انسان را مشخص می کند.

تمام نتیجه ها در زیارت عاشورا گفته شده است:

 

    « اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»

این نتیجه کار کسی است که عرضه داشته باشد در دنیا با اهل ­بیت و اشراف برزخ و آخرت زندگی کند و معیت با آن­ها زمانی بدست می آید که این معیت در دنیا شکل گرفته باشد. پس تلاش کنیم سبک زندگی­ مان به گونه ای باشد که به سمت این نتیجه برود.

 

    «أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ»

 

دومین نتیجه اشاره شده، طلب خونخواهی با امام منصور است. چه کسانی در عاشورای 61 باختند و چه کسانی بُردند؟ کسانی که از چادر حضرت رفتند، باختند و کسانی که در چادر حضرت ماندند و در لحظه آخر خودشان را به چادر حضرت رساندند، آن­ها پیروز و سربلند شدند. اگر ما هم در چادر حضرت صاحب الامر (علیه ­السلام) نباشیم چه فایده­ ای دارد!

 

    « اَن یَرزُقَنی طَلَبَ ثاری مَعَ اِمامٍ هدًی ظاهِرٍ»

لیاقت انسان­ها، بودن متخصص معصوم است و همه ما یتیم هستیم که اگر می ­بود، به اندازه یک پیغمبر بزرگ می­ شویم. چگونه این خسارت را جبران کنیم؟ با رساندن خود به چادر حضرت که نتیجه آن خونخواهی با امام حیّ و زنده است.

    «أَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَاللَّهِ»

نتیجه دیگر، و از او می خواهم که مرا به مقام ستوده اى که براى شما نزد خدا هست، برساند. ما نباید مقام­ مان پائین­تر از حضرت امیر (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام ­الله ­علیها) باشد. حال برای رسیدن به آن چه کاری باید انجام داد؟ با اختیاری که خداوند به ما داده، سبک زندگی مان را با مقام محمود تنظیم کنیم. با اسم «مبدّل» می توانیم 40 سال گناه را به نور تبدیل کنیم.

حاصل کلام نتیجه گرایی یعنی از سیستمی استفاده کنیم که ما را به مقام محمود برساند.


Image result for ‫تصاویر محرم‬‎


مراحل کسب مقام محمود در زیارت عاشورا: قدم صدق- درخواست مقام - انتقام

بین سه فقره در زیارت عاشورا که پشت سرهم آمده، ارتباط منطقی وجود دارد و این ها همان مراحلی هستند که مومن باید برای کسب مقام محمود طی کند. ترتیب این سه مرحله چنین است: ۱- قدم صدق-۲- درخواست مقام محمود -۳- «طلب ثار» یا انتقام خون امام حسین (علیه السلام).

 

یعنی بعد از آن که از خدا درخواست می کنیم که ما را در دنیا و آخرت با امام حسین (علیه السلام) همراه کند، از خداوند درخواست قدم صدق می کنیم.

«أن یثبت لی قَدَم صِدقٍ= این که مرا ثابت قدم و صادق بدارد» و بعد در خواست مقام محمود می کنیم «وَ أسئلُهُ أن یُبَلِغَنی المقامَ المحمود= از خدا می خواهم که مرا به مقام محمود برساند» و سپس درخواست انتقام خون حضرت را می کنیم و می گوییم: «وَ أن یَرزُقَنی طَلَب ثاری مَعَ أمامٍ هدی=خدا روزیم کند که خونخواهی خودم را با امام هدایتگر بکنم».

 

اگر کسی نفس انسان را بشناسد، به ارتباط منطقی که بین سه فقره مذکور وجود دارد، پی می برد. حالا چرا این طور است؟ من می خواهم «ربط معرفت نفسی» این ها را بگویم. اگر شما این را بدانید، بسیاری از رمزهای دیگر را در آیات، روایات و دعاهای دیگر به دستتان می آید.

وقتی سخن از «مقام» گفته می شود و ما این مقام را درخواست می کنیم، نشانه ی آن است که این مقام، با ساختار وجودی ما تنظیم شده است؛ یعنی ساختار وجودی ما ذاتاً این مقام را احتیاج دارد و دوستش دارد و می خواهد این مقام را داشته باشد. پس اگر بفهمیم این مقام چیست، نمی توانیم از آن بگذریم. اگر بفهمیم که مقام محمود چیست و چقدر قشنگ و خوب است و به ضرورتش برای خود پی ببریم، عاشقش می شویم.

 



http://www.montazer.ir/sites/default/files/styles/320x218/public/108897427.jpg?itok=UYZK6EgK

خونخواهیِ فقدان امام معصوم :کسبِ «مقام محمود»

 

خونخواهی و داشتن روح انتقام یکی از مقام هایِ پسندیده ای است که در زیارت عاشورا از خدا می خواهیم.

 

در این فقره از زیارت عاشورا می خوانیم: «وَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی (ثَارَکُم) مَعَ إِمَامٍ هُدًی (مَهْدِی) ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ = و روزى کند خون خواهی ام را به همراه امام هدایت گر آشکار و گویاى به حق از خاندان شما».

 

انسان تا به شرافت نرسد، یعنی باطن انسانی پیدا نکند، هیچ وقت نمی تواند از خداوند این روزی بزرگ را بخواهد که همراه امام زمان جزء خونخواهان آن حضرت باشد. فقط انسان حقیقی می تواند، باطناً انتقام را روزی خود بداند.

 

مثل رزمندگانی که جبهه و جهاد را «رزق» خود می دانستند و اگر نمی رفتند، خود را از دریافت این رزق محروم می دیدند. درک این موضوع شرافت انسانی است. انسان تا باطن انسانی نداشته باشد تا داغ انسانیت بر قلبش نباشد و عزادار انسانیت نشده باشد و به مقام عزادار حقیقی نرسیده باشد، هیچ وقت تمنای انتقام نمی کند.

 

چون کینه مقدسی در دلش نیست؛ اینکه وجود انسان اهل انتقام باشد، یک روزیِ مهم و با ارزش است. هر چقدر شرافت انسانی بیشتر باشد، وجود انسان در عملیات انتقام موثرتر بوده و در نتیجه به اهل بیت نزدیکتر است.

 

خدا کند در قلب ما این «کینه مقدس» یعنی کینه نسبت به دشمنانِ انسانیت، دشمنان خدا و دین خدا وجود داشته باشد. اگر این کینه نباشد، انسان نیستیم؛ جزء مسلمان های حیوان یا بر عکس حیوانات مسلمان هستیم. ما باید جزء انسان های مؤمن با باطن انسانی باشیم. برای رسیدن به باطن انسانی باید از خیالات و توهمات در زندگی مان دست برداریم.

 

فرض بفرمایید یک جوان وقتی می خواهد خودش را نسبت به جوان های دیگر ارزیابی کند، می گوید: «من الان چند ساله هستم، ازدواج کرده ام، ازدواج نکرده ام، فرزند دارم، مستأجر یا صاحب خانه هستم، اتومبیل دارم یا ندارم، شغل دارم، این مقدار درآمد دارم، معروف هستم، و ...» همه این عواملِ ارزیابی شخص از خودش جزء امور وهمی و خیالی است. یعنی هیچ کدام در برزخ اعتبار ندارد.

 

امروز امور وهمی و اعتباری عمر، وقت و ذهن بسیاری از مردم را پر کرده است. ولی وقتی فردی به مقام انسانیت رسید و باطن انسانی پیدا کرد، قیمت خود را براساس زیارت عاشورا می سنجد و می گوید:«آیا من جزء پیامبر و آل پیامبر هستم یا نه؟ آیا من جزء یاری کنندگان امام زمانم هستم یا خیر؟ آیا من واقعاً ‌به مقام منتظر حقیقی رسیده ام یا نه؟»

 

یک نکته قابل توجه این است که هیچ نسلی مانند نسل ما از روز اول تا کنون فرصت اینکه خودشان را به امام منتظر برسانند، نداشته اند.

 

مبنای انسانی که خودش را به بلندای ابدیت می بیند، این است که آیا من در مقیاس ابدی ثروتمند هستم یا نه؟ یعنی شاخصه های انسانی دارم یا خیر؟ آیا دنیای این شخص، کیفیتِ 4 مرحله ابدیت (وفات، برزخ، قیامت 50 هزارساله و حیات ابدی) را دارد یا خیر؟

 

قیمت­ ها باید دستمان باشد که با چه قیمتی به خودمان نگاه می کنیم. ما همه باید ببینیم، آیا در حال حاضر جزء منتظران شده ایم یا خیر؟ چون امیرالمؤمنین (علیه­ السلام) فرمود: «هرکس به مقام منتظر برسد، هم درجه­ ی من و با من در قیامت است». امیرالمومنین (علیه السلام) «قَسیمُ الجنَّةِ وَالنّار= قسمت کننده بهشت و جهنم» در قیامت است، هم درجه ی او و با او بودن در قیامت، یعنی بودن در مقام محمود.


 

روح انتقام زمینه ساز یاری امام هدایت

«امام هدایت» در زیارت عاشورا امام زمان است و خداوند تمام هدایت، خیر و برکت را در دست ایشان قرار داده است. یاری رساندن به امام هدایت از روح انتقام نشأت می گیرد.

«أنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی (ثَارَکُمْ) مَعَ إِمَامٍ هُدًى = روزى کند، خون خواهی ام را به همراه امام هدایت»، «هُدًى» یعنی هدایت، «إِمَامٍ هُدًى = امام هدایت»، چه کسی می تواند، این گونه سخن بگوید؟ کسی که یقین به معصوم داشته باشد و بداند که فقط و فقط معصوم، امامِ هدایت است و مهدی موعود عج امام هدایتگرِ زمان ما است. امامی که 7 دسته اطلاعات تخصصی برای هدایت هر انسانی از دنیا تا ابدیت را دارد.

امام زمان، یعنی کسی که تمام ریاضیات دنیا و سیستم های دنیا و آخرت را می شناسد و می تواند تنظیم کند. امام زمان یعنی کسی که تسلط کامل، احاطه ی کامل بر برزخ، دنیا، قیامت و بعد از قیامت دارد.

امام زمان کسی است که می گوید هر کس می خواهد، آدم، شیث، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد (صلی الله علیه و آله)، علی، حسن و حسین (علیهم السلام) را ببیند، به من نگاه کند.

امام زمان کسی است که امام باقر (علیه السلام) درباره ایشان می فرماید:«پدر و مادرم به فدایش شوند»، سیدالشهداء (علیه السلام) با چه حسرتی در مورد امام زمان می گویند: «پدرو مادرم به فدایت، «لو ادرکته = اگر من درکش کنم، تمام عمر خادمش می شوم».

 

در ادامه می خوانیم: «مَعَ إِمَامٍ هُدًى (مَهْدِیٍّ) ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ = همراه امام هدایت گرِ آشکار و گویاى به حق از خاندان شما»؛ ظاهر یعنی کسی که ظهور دارد و ظاهر می شود؛ اما قشنگترین تعبیری که از آن کردند، این است که حضرت در دل شیعیان شان ظهور دارند، برای همه شیعیان ظاهر هستند.

ظهور امام زمان در دل های شیعیان بیشتر از ظهور رسول الله، امیرالمؤمنین، سیدالشهداء و بقیه معصومین در زمان خودشان است. آنها با اینکه ظاهراً «ظاهر» بودند، اما ظاهر نبودند، یعنی کسی به آنها اعتنایی نداشت، به یاری شان برنخاستند، همه در غربت کشته شدند.

شیعیان امام زمان را به ظاهر ندیده اند، ولی به او ایمان دارند، دوستش دارند، در فراقش گریه می کنند، خود را خادم حضرت می دانند، برایش هزینه می کنند، کار می کنند؛ برای همین گفته نشده «امام غائب»، چون ایشان امام ظاهر و ناطق است. برای کلمه ناطق هم معانی مختلفی ذکر کرده اند، گفته شده که حضرت اهل نطق است، یعنی مانند امامان قبلی محکوم به سکوت نیستند. 

جد بزرگوارشان امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: « فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَدْیً وَ فِی الْحَلْقِ شَجیً = پس صبر کردم درحالی که خواری در چشم و استخوانی در گلویم بود ». 25 سال ایشان صبر و سکوت کردند. امام مجتبی (علیه السلام) چقدر مورد ظلم واقع شدند، کسی نبود که از ایشان دفاع کند. برای همین ما در احکام فقهی «تقیه» داریم، «تقیه» یعنی عقایدتان را مخفی کنید، اگر ظاهر کنید،‌ کشته می شوید.

اگر فردی در زمان امام صادق (علیه السلام) می خواست مسأله شرعی بپرسد، لباس مبدل می پوشید، مثلاً‌ باری تهیه می کرد، مثل خیار، در کوچه فریاد می زد، خیار دارم،‌ خیار بخرید، حضرت در منزل به غلام شان می گفتند، این شخص را داخل بیار، خیار فروش است، وقتی خدمت حضرت می رسید، حضرت می گفتند، سوالت چیست؟ و سپس جواب مسأله را به آن شخص می فرمودند. این همه سختی برای این بود که نمی توانستند حرف بزنند، باید عقایدشان را مخفی می کردند.

در مظلومیت امام صادق (علیه السلام) همین بس، که با داشتن 4 هزار شاگرد، یک نفر پای کار نبودند. در روایات آمده است فردی از خراسان نزد امام صادق (علیه السلام) آمد و او را به جنگ برای باز پس‌گیری خلافت دعوت کرد و گفت: «آقا چرا قیام نمی ­کنید؟ این همه آدم دور شما هستند». حضرت به او دستور داد که وارد تنور پر از آتش شود و او از این عمل خودداری کرد، در همین حال هارون مکی وارد شد و امام همان دستور را به او داد و او انجام داده و وارد تنور داغ شد.

امام زمان مجبور نیست، مثل 11 امام دیگر، شرایط را تحمل کند، هیچ طاغوتی روی ایشان تسلط ندارد. «ناطق» یعنی امام تمام حق را می گوید، از کسی ترس و خجالتی ندارد، راحت تمام احکام اسلام را بیان می کند به طوری که خیلی ها می گویند:« اینها چیست، ما اینها را قبلاً نشنیده ایم، آیا دینِ جدید است؟».

امام زمان تنها امامی است که برعکس سایر ائمه کاری به ظاهر افراد ندارد که آنها ظاهراً چگونه هستند، فقط به باطن شان نگاه می کند و حکم می کند که راست می گویند یا دروغ. فقط دوستانش از دست او در امان هستند چون ایشان با هیچ کس تعارف ندارند.

منبع: برگرفته از مباحث استادشجاعی


اجتماعات اربعین پیام آور اتحاد انسانها و حل مشکلات جامعه اسلامی

مسأله مهم امروز اتحاد امت اسلامی با سایر مردم جهان است و این اتحاد در پیاده روی اربعین که یکی از اجتماعات بزرگ بشریت است تجلی پیدا می کند.

به همان اندازه که مسأله اتحاد و ارتباط امت اسلامی با همدیگر مهم است، مسأله اتحاد مسلمین با سایر مردم جهان در مذاهب مختلف نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.

این اتحاد را فقط در پیاده روی اربعین می شود دید، در هیچ جا به اندازه اربعین ماه صفر و محرم مردم با هم متحد و همدل نمی شوند. ممکن است افراد اختلافات سلیقه ای، فکری و عقیدتی زیادی داشته باشند، اما در محرم و صفر و پیاده روی اربعین این اختلافات کنار می روند.

ما همه مردم را در همه مذاهب، مثل کلیمی، مسیحی، مسلمان و اهل سنت در این پیاده روی بزرگ قرن در کنار همدیگر می بینیم. در هیچ جا و در هیچ زمان ما چنین وحدتی را سراغ نداریم که مردم با اختلافات فرهنگی زیاد از آمریکا، اروپا، آسیا و آفریقا، شیعه و سنی همه یک جا جمع شوند. همه حول یک محور، حول یک شخصیت، حول روح مقدس سیدالشهدا (علیه السلام) جمع گردند، چون همه عاشق امام حسین (علیه السلام) هستند.

شما حتی در خانه خدا هم چنین جمعیت و چنین قدرتی سراغ ندارید. در خانه خدا یهودی و مسیحی جمع نمی شوند. شما در شهرها و اماکن مذهبی نگاه کنید هر جا که زیارتگاه است، تکایا، مساجد و آنجایی که قبر و زیارتی است، می بینید که در روزهای مثل عیدها و روز عرفه و ... چقدر جمعیت جمع می شوند.

امت اسلامی این گونه وحدت پیدا می کنند. در چنین جمعیت هایی است که باید مشکلات عمده امت اسلامی مطرح شود و یک معجزه ای باید اتفاق بیفتد که باید هم اتفاق می افتاد و اتفاق افتاد. معجزه ای که اهل بیت منتظرش بودند.

مهمترین مسأله جامعه اسلامی چیست؟ بزرگترین مشکل جامعه اسلامی این است که، امام زمان بین شان نیست. امام زمان ندارند.

کی ها حاکمند؟ طاغوتها حاکمند. جهان اسلام گرفتار کفر و طاغوت هاست. عربستان در اختیار یهودی ها وهابی هاست وهابی ها هیچ کدام مسلمان نیستند، نقشه آنها این است که نقش مسلمانها را به عنوان خادم الحرمین دربیاورند و اعتقاداً با صهیونیست ها یکی هستند.

هواپیماهای اسرائیل در عربستان بنزین می زنند. عربستان هم نوچه اسرائیل است، دستورات اسرائیل را اجرا می کنند. داعشی ها همه اسرائیلی هستند، مجروح هایشان را در تلآویو درمان می کنند، یک نفر شان هم مسلمان نیستند.

مرکز مهد اسلام مکه و مدینه دست صهیونیست هاست. اینها مشکلات اساسی انسانیت و چند میلیارد آدم روی کره زمین است. در این اجتماعات باید این مشکلات حل شود.


منبع: برگرفته از شرح زیارت جامعه کبیره استادشجاعی

 


نماز

اگر کسی عمداً ترتیب نماز را به هم بزند نماز او چه حکمی دارد؟

پاسخ:

اگر کسی عمداً ترتیب نماز را به هم بزند مثلاً سوره را پیش از حمد بخواند یا سجود پیش از رکوع به جا آورد نماز او باطل می‌شود. (ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع، ج1 ، م1108 )

 

اگر کسی رکنی را در نماز فراموش کند باید چه عملی را انجام دهد؟

پاسخ:

اگر رکنی را از نماز فراموش کند و رکن بعد از آن را به جا آورد مثلاً پیش از آنکه رکوع کند دو سجده نماید نماز او باطل است ولی اگر رکنی را فراموش کند و واجب غیر رکنی بعد از آن را به جا آورد مثلاً پیش از آن که دو سجده کند تشهد بخواند باید رکن را به جا آورد و آن‌چه را اشتباهاً پیش از آن خوانده دوباره بخواند. (ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع، ج1 ، م1109 و1110 )

اگر کسی سلام نماز را فراموش کند چه باید بکند؟

پاسخ:

اگر موقعی یادش بیاید که صورت نماز به هم نخورده و کاری هم که عمدی و سهوی آن نماز را باطل می‌کند مثل پشت به قبله کردن انجام نداده باید سلام نماز را بگوید و نمازش صحیح است. (ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع، ج1، م1106 )

اگر کسی برای رسیدن به نماز جماعت عجله کند و بدون اینکه بدن آرام باشد تکبیره الاحرام بگوید نماز او صحیح است؟

پاسخ:

موقع گفتن تکبیره الاحرام، باید بدن آرام باشد و اگر عمداً در حالی که بدنش حرکت دارد، تکبیره الاحرام بگوید نمازش باطل است و چنانچه سهواً حرکت کند باید اول عملی که نماز را باطل می‌کند انجام دهد و دوباره تکبیر بگوید. (ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع، م951)

اگر در نماز رکوع را فراموش کنیم چه حکمی دارد؟

پاسخ:

اگر رکوع را فراموش کند و بعد از انجام دو سجده یادش بیاید نماز باطل است. اگر رکوع را فراموش کند و پیش از آن که به سجده (اول) برسد یادش بیاید، باید بایستد و بعد به رکوع رود و بعد دو سجده را انجام دهد و اگر بعد از آنکه پیشانی به محل سجده رسید یادش بیاید رکوع نکرده بنابر احتیاط واجب باید بایستد و رکوع را بجا آورد و نماز را تمام کند و دوباره بخواند. (ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع، ج1، م1041 و1042)

کسی که نشسته نماز میخواند باید عمل رکوع را به چه شکلی انجام دهد؟

پاسخ:

کسی که نشسته رکوع می‌کند، باید بقدری خم شود که صورتش مقابل زانوها برسد و بهتر است بقدری خم شود که صورت نزدیک جای سجده برسد. (ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع، م 1027)

اگر کسی بعد ار ذکر رکوع بدون اینکه بایستد یا بدن آرام بگیرد به سجده رود نماز او چه حکمی داد؟

پاسخ:

بعد از تمام شدن ذکر رکوع، باید راست بایستد و بعد از آن که بدن آرام گرفت به سجده رود و اگر عمداً پیش از ایستادن، یا پیش ار آرام گرفتن بدن به سجده رود نمازش باطل است. (ر.ک توضیح المسائل دوازده مرجع، م1040)


آیا در سجده واجب قرآن، گفتن ذکر خاصی لازم است و کدام ذکر باید گفته شود؟


پاسخ

آیات عظام: امام خمینی، خامنه ای، مکارم، سیستانی، وحید خراسانی و صافی گلپایگانی:
گفتن ذکر در سجده واجب قرآن واجب نیست، بلکه اگر کسی که سجده قرآن بر او واجب است، در سجده واجب قرآن پیشانى را به قصد سجده به زمین بگذارد، اگر چه ذکر نگوید کافى است و گفتن ذکر، مستحب( آیت الله صافی، مستحب و مطابق احتیاط) (آیت الله مکارم؛ گفتن ذکر بهتر) است و بهتر است این ذکر گفته شود: «لا إِلهَ إِلَّا اللّهُ حَقّا حَقّا لَا إِلهَ الّا اللّهُ ایماناً وَ تَصْدِیقاً لَا إِلهَ إِلَّا اللّهُ عُبُودِیَّه وَ رِقًّا سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقًّا لَا مُسْتَنْکِفاً وَ لَا مُسْتَکْبِراً بَلْ أَنَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعِیفٌ خَائِفٌ مُسْتَجِیرٌ»
آیت الله شبیری زنجانی: گفتن ذکر مستحب است و بهتر آن است که این ذکر را بگوید: " سَجَدْتُ لَکَ تَعَبُّداً وَ رِقَّاً، لا مُسْتَکْبِراً عَنْ عِبادَتِکَ وَ لا مُسْتَنْکِفاً وَ لا مُتَعَظِّماً، بَلْ أَنَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ خائِفٌ مُسْتَجِیرٌ". (1)
پی نوشت:
1.توضیح المسائل مراجع، ج1، مسأله 1099 و ذیل مسأله؛ آیت الله شبیری زنجانی، توضیح المسائل، مسأله 1108؛ آیت الله وحید، توضیح المسائل، مسأله 1108؛ آیت الله صافی گلپایگانی، توضیح المسائل، مسأله 1108.

 


نگاهی نو به ارزش صلوات


همانا خداوند و فرشتگان او بر پیامبر درود می فرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! شما(نیز) بر او درود فرستید و به او سلام کنید سلامی همراه با تسلیم.إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً[1]

روایاتی در باب صلوات بر پیامبر اکرم صلی ا...علیه و آله

 

در کتاب ثواب الاعمال از ابی المعزا از حضرت ابی الحسن(ع) روایتی نقل شده که در ضمن حدیثی که از آن جناب سؤال شد معنای صلوات خدا و صلات ملائکه و صلات مؤمن بر رسول خدا(ص) چیست؟ فرموده: صلات خدا، رحمت خدا است، و صلوات ملائکه، تزکیه ایشان وی راست، و صلات مؤمن دعایشان برای او است[2].

 

و در کتاب خصال، از امیر المؤمنین(ع) در ضمن حدیث معروف به اربع مائة (چهار صد) آمده که فرمود: صلوات را بر محمد و آل او بفرستید که خدای تعالی دعای شما را هنگامی که نام محمد را ببرید، و حق او را رعایت کنید، مستجاب می کند، پس وقتی می خوانید«إِنَ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی» چه در نماز آن را بخوانید، و چه در غیر نماز، صلوات را بفرستید[3].

 

و در الدر المنثور است که: عبد الرزاق، ابن ابی شیبه، احمد، عبد بن حمید، بخاری، مسلم، ابو داوود، ترمذی، نسایی، ابن ماجه، و ابن مردویه، از کعب بن عجره، روایت کرده که گفت: مردی از رسول خدا (ص) پرسید: ما سلام کردن به تو را فهمیدیم که چگونه است، بفرمایید ببینم صلوات را چگونه بفرستیم؟ فرمود: بگو:«اللهم صل علی محمد و علی آل محمد کما صلیت علی آل ابراهیم انک حمید مجید اللهم بارک علی محمد و علی آل محمد کما بارکت علی ابراهیم انک حمید مجید»[4].

 

مؤلف: سیوطی در الدر المنثور غیر از این حدیث هجده حدیث دیگر آورده، که همه دلالت دارند بر اینکه باید" آل" را نیز در صلات اضافه نمود، یعنی باید گفت: اللهم صل علی محمد و آل محمد" و این روایات را صاحبان سنن، و جوامع حدیث، از عده ای از صحابه رسول خدا (ص) از آن جمله ابن عباس، طلحه، ابو سعید خدری، ابو هریرة، ابو مسعود، کعب بن عجره، و علی (ع) نقل کرده اند، و اما روایات شیعه از حد شمار بیرون است.[5] و در آن کتاب است که احمد و ترمذی از حسین بن علی (ع) روایت کرده اند که فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: بخیل کسی است که نام من نزد او برده شود، و صلوات نفرستد[6].[7]

نکته ها

در کتاب های ششگانۀ اهل سنّت روایاتی آمده که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسیدند: چگونه صلوات بفرستیم؟ فرمود: بگویید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد»در صحیح بخاری[8](باب چگونگی صلوات بر پیامبر) وقتی این حدیث را نقل می کند، در همان نقل حدیث، کلمۀ «آل محمد» را حذف کرده، چنین می نویسد: از محمّد «صلّی اللّه علیه و سلّم» پرسیدند: چگونه صلوات بفرستیم؟ فرمود: بگویید: «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد»!؟در کنار نام پیامبر، ذکر صلوات مهم است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هرکه درکتاب و نوشته ای بر من صلوات فرستد تا آن صلوات در آن نوشته باقی است، برای او پاداش خواهدبود». [9]

 

در حدیث می خوانیم: «هر کس بر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله یک صلوات فرستد، خداوند ده صلوات بر او می فرستد و ده لغزش او را می پوشاند». [10]

 

صلوات، کلید استجابت دعا و سبب سنگین شدن میزان مؤمن در قیامت می شود.

 

خداوند در قرآن به پیامبرش می فرماید: به زکات دهندگان صلوات فرست، خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً. . . صَلِّ عَلَیهِمْ [11]، در این آیه به مردم سفارش می کند که بر پیامبر صلوات فرستاده شود. آری، در اسلام رابطه مردم و رهبر، رابطه صلوات ودرود است همان گونه که در آیه 54 سوره انعام خدا به پیامبرش دستور می دهد به کسانی که به ملاقاتت می آیند سلام کن. «إِذا جاءَک الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیکمْ»

 

امام صادق علیه السلام فرمود: «درود خداوند به معنای رحمت، درود ملائکه به معنای به پاکی یاد کردن و درود مردم به معنای دعاست». [12]

پیام ها

1-هرگاه خواستید دیگران را به کار خیری دعوت کنید، اوّل خود و دست اندرکاران شروع کنید. (خداوند برای فرمان صلوات به مردم، اوّل از صلوات خود و فرشتگان نام می برد. ) «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ»

 

2-صلوات خدا و فرشتگان دایمی است. «یصَلُّونَ»

 

3-صلوات بر پیامبر، لازمه ایمان و از وظائف مؤمنان است. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا»

 

4-درود لفظی کافی نیست، تسلیم عملی نیز لازم است. «صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا»

 

5-رابطۀمردم و رهبر در حکومت الهی، صلوات و سلام است.(علاقۀ قلبی کافی نیست، اظهار علاقه لازم است.) «صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا»[13]

 

پی نوشت ها


[1] سوره أحزاب، آیه 56

[2] ثواب الاعمال، ص 187.

[3] خصال صدوق، ص 613 و 629.

[4]  الدر المنثور، ج 5، ص 216.

[5] الدر المنثور، ج 5، ص 218.

[6] الدر المنثور، ج 5، ص 218.

[7] طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، 20جلد

[8] صحیح بخارى، حدیث 5880.

[9]  تفسیر روح ‏البیان.

[10] تفسیر مجمع البیان.

[11]  توبه، 103.

[12] تفسیر نورالثقلین.

[13] محسن قرائتى، تفسیر نور، 10جلد، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن - تهران، چاپ: 4، 1389.