موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

وما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله؛اگرهدایت الهی نبود ماخود به خود در این مقام راه نمی¬یافتیم.
طلیعه:
در جاری حکمتش، بعثت ساری شد،
قرآن طلوع کرد و عترت (علیهم السلام ) تابیدن گرفت،
نوایش ندای فطرت بود و آوایش آواز آسمان، رسول (صلی الله علیه و آله ) قِصه‌ی « خُذِ الکِتاب »خواند و غُصه‌ی « اِنَّ قومی »...
کویر شهرها عطش طراوت داشت و تمنای آرامش، انسان در پی بهار بود و به دنبال قرار،
امیری آسمانی، نشانیِ« فَاِنِّها رَبیعُ القُلوب » سر داد...
و شیطان از همه وقت نالان تر و البته پر کارتر...
حکیمانه های رهبری، ناتوی فرهنگی را فریاد کشید و هندسه‌ی ایمانی را در سایه‌ی معارف قرآنی طرح ریخت.
اندیشه ای جوانه زد، دغدغه‌ای شعله کشید،کلنگ همتی به زمین خورد و آستین تلاشی بالا رفت... موسسه قرآنی فرهنگی امیرالمومنین علی علیه السلام وابسته به جامعه علمیه امیرالمومنین فعالیت خودرا آغاز نمود.

۱۲۲ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

مهدویت


زندگی به سبک انتظار


سبک زندگی انسان منتظر از سایرین متمایز است. زمینه سازی برای ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) هویت خاصی به دیدگاه ها و گرایش ها و رفتارهای فرد مسلمان می دهد. یعنی اگر در نظر بگیریم که سبک زندگی یک فرد منطبق بر آموزه- های اسلام است، این دیدگاه شیعی درباره حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه) و زمینه سازی برای ظهور ایشان مانند نخ تسبیحی همه اجزای زندگی مومنانه آن فرد را به هم متصل می کند و به آن جهت می دهد. در این نوشتار به بررسی کلی درباره سبک زندگی زمینه ساز ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) می پردازیم.


مفهوم سبک زندگی منتظرانه

 سبک زندگی مجموعه ای از عملکردهاست که بر اساس بینش ما به زندگی شکل می گیرد و فرد با بهره‌گیری از آنها، افزون بر رفع نیازهای جاری خود، روایت خاصی از هویت شخصی خود را در برابر دیگران، مجسم می‌سازد. و در واقع از این نظر میان قشرهای گوناگون اجتماعی، تمایز به وجود می‌آورد. یکی از صاحب نظران بر اساس دیدگاه رهبر معظم انقلاب در تعریف سبک زندگی می گوید(١):
«سبک زندگی، مجموعه‏ای نظام‏مند از فعالیت‌هاست که از بینش‌ها، گرایش‌ها و کنش‌های اشخاص بر می‌خیزد و به همین مناسبت، مقام معظم رهبری تأکید می‏کند که «رفتار اجتماعی و سبک زندگی، تابع تفسیر ما از زندگی است. هدف زندگی چیست؟ هر هدفی که ما برای زندگی معین کنیم، به طور طبیعی، متناسب با خودش، یک سبک زندگی برای ما به همراه دارد»

به این ترتیب اگر زمینه سازی برای ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) در اولویت اهداف زندگی انسان مسلمان شیعه مذهب قرار گیرد و با علم و معرفت نیز همراه باشد، علایق، گرایش ها و عملکرد فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. در واقع  این هدف مقدس، اهداف جزئی تر زندگی را دوباره تعریف می کند و بر این اساس سبک خاصی از زندگی شکل می گیرد. 

 
سبک زندگی زمینه سازانه

انتظار  بر تمام مسئولیت های دینی سایه می افکند و آن را در نسبتی خاص با امام زمان (علیه السلام) قرار می دهد. در واقع سبک زندگی انسان منتظر، بر اساس تکالیف دینی تعریف شده است، با این تفاوت که نیت ما را در انجام اعمال دینی تغییر می دهد و تکامل می بخشد. پس شاخصه و مولفه اصلی فرهنگ انتظار همه آن تکالیفی است که در تعالیم دینی آمده است و هیچ تغییری در وظایف و تکالیفمان به وجود نمی‏آید و تنها وظیفه ما سخت‏تر شده است و از آن طرف فضیلت‏های ما هم برتر شده است و به همین جهت، مردم زمان غیبت، اگر به وظایف خود عمل کنند، برترین مردم در تمام دوران هستند. بر اساس روایات:
اگر روزى هیچ کس از اولاد امام حسین (علیه السلام) را نبینید، از خداوند استعانت طلبید و به طریقه‏ و سنتی که عمل می‌کردید، توجه نموده از آن پیروى نمائید...(3)

اگر زمینه سازی برای ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) در اولویت اهداف زندگی انسان مسلمان شیعه مذهب قرار گیرد و با علم و معرفت نیز همراه باشد، علایق، گرایش ها و عملکرد فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. در واقع  این هدف مقدس، اهداف جزئی تر زندگی را دوباره تعریف می کند و بر این اساس سبک خاصی از زندگی شکل می گیرد.

بنابراین فرهنگ انتظار، همان تمامیت اسلام ناب محمدی است که در دوران غیبت به طور خاص، با انتظار امامی که غایب است، خودش را نشان می دهد. در واقع فرد منتظر تکالیف دینی را با این نیت انجام می دهد که در دوران غیبت نیز از امام خویش اطاعت کند و به تبع آن ظرفیت ولایت پذیری را در خود بالا ببرد و زمینه ظهور ایشان را فراهم کند. در این زمینه همچنین گفته شده است:
ما به عنوان شیعه منتظر در دوران غیبت، باید به این باور رسیده باشیم که امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه)، با وجود غیبت ظاهری، امام، حیّ و حاضر و ناظر و شاهد بر اعمال ماست و آن حضرت یک تکالیفی از ما می‌خواهد که باید به آنها عمل کنیم. امام غایب ما، امام مهدی (علیه السلام)، حجت خدا و منجی موعود است. امام به عنوان حجت الهی، معیار و شاخص است و ما وظایفی نسبت به آن حضرت بر عهده داریم. بقیه حجت‌های الهی، معمولاً در جامعه خودشان حاضر بودند؛ اما این امام، این ویژگی را دارد که غایب است و با وجود غیبتش، مردم موظف به اطاعتش شده‌اند و معیار سنجش عملکرد افراد در دوران غیبت نیز اطاعت از امام است؛ یعنی مردم در دوران غیبت، با وجود غیبت ظاهری امام، باید حرمت امامشان را پاس بدارند و مطیع او باشند.(4)


جهت بخشی نگاه منتظرانه به سبک زندگی

 بنابراین اگر انتظار را به معنای دست روی دست گذاشتن و صرفا چشم به راه آینده بودن تعریف نکنیم و آن را به نوعی تلاش جهت زمینه سازی برای ظهور بدانیم، نگاه منتظرانه از دو دیدگاه به سبک زندگی ما جهت می بخشد؛یکی از این نظر که انسان همان گونه که در برابر حجت های آشکار الهی تکلیف دارد، در مقابل امام غایب هم مکلف به اطاعت است و دیگر از آن جهت که باید خودش و جامعه را برای پذیرش حضور و ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) آماده کند وگرنه غفلت از این مهم ظهور ایشان را به تاخیر می اندازد. در واقع همین دو نیت در سبک زندگی اسلامی ما نفوذ می کند و آن را تکامل می بخشد.

کسی که به تکالیف دینی تنها از آن جهت می نگرد که در دین به رعایت آن دستور داده شده است، با کسی که وظایف دینی را به مثابه خشت هایی می داند که در هر لحظه بنای رفیع ظهور را تکمیل می کند، این دو نگاه از نظر انگیزشی در یک سطح نیستند. امام صادق (علیه السلام) می فرماید:

هر کس که از بودنش در شمار یاران امام قائم شادمان است باید به انتظار باشد و با همین حال انتظار به پرهیز و اخلاق نیکو رفتار کند. پس اگر اجلش فرا رسید و امام قائم پس از مرگ او قیام کرد پاداش او همانند پاداش کسى است که امام قائم را درک کرده باشد پس کوشا باشید و به انتظار بنشینید گوارا باد برشما اى گروهى که مشمول رحمت خدائید.(5)

یعنی عمل همراه با ورع و برخورداری از فضایل اخلاقی، باید رویکردی منتظرانه داشته باشد و کسی که می خواهد از اصحاب امام مهدی (علیه السلام) به شمار آید، باید حتی در ورع و اخلاق پسندیده، به این معنا توجه داشته باشد که اینها در نسبتی خاص با امام زمان (علیه السلام) و برای فراهم شدن زمینه های ظهور است.(6)

 شاخصه و مولفه اصلی فرهنگ انتظار همه آن تکالیفی است که در تعالیم دینی آمده است و هیچ تغییری در وظایف و تکالیفمان به وجود نمی‏آید و تنها وظیفه ما سخت‏تر شده است و از آن طرف فضیلت‏های ما هم برتر شده است و به همین جهت، مردم زمان غیبت، اگر به وظایف خود عمل کنند، برترین مردم در تمام دوران هستند.

 

جزئیاتی از سبک زندگی مهدوی

در میان روایات مهدوی یکسری از روایات، جزئیات بیشتری از تربیت و سبک زندگی مهدوی را نشان می دهند. در این بخش به صورت کلی به روایاتی اشاره می کنیم که هر کدام از زاویه ای، ویژگی هایی را که در آمادگی برای ظهور موثرند، روشن می سازند. بدیهی است که این ویژگی ها فرع بر موضوعی است که در فوق درباره سبک زندگی زمینه ساز گفته شد. یعنی درست است که سبک زندگی زمینه ساز بر اساس الگوی کامل دینی است و فراتر از آن تعریف نمی شود.  ولی مواردی وجود دارد که در تعجیل ظهورموثر ترند. بی شک این موارد از جهت اولویت بندی در سبک زندگی زمینه ساز سرآمدند. در ذیل برخی از این دسته روایات آمده است:
روایاتی که
  درباره ویژگی های یاران حضرت مهدی (علیه السلام) از لحاظ زهد، بصیرت، عبادت و ولایت پذیری، شجاعت و... آمده است.
روایاتی که درباره ویژگی های دولت و حکومت حضرت پس از ظهور سخن می گوید، بعضا در این روایات درباره ویژگی هایی که افراد پس از ظهور کسب می کنند و یا درباره ویژگی های اجتماعی آن دوران سخن گفته شده است. بر اساس این روایات نیز می توان اولویت های سبک زندگی زمینه ساز را مشخص کرد.(7)
همه روایاتی که درباره انتظار و منتظران و همچنین شیعیان در عصر غیبت، توصیه هایی دارد. به عنوان نمونه می توان به پایداری بر دین، خواندن دعاهای خاص، چنگ زدن به محبت اولیای الهی و دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا اشاره کرد.
روایاتی که درباره تهیه تیر و رباط و امثال آن توصیه می کنند و همچنین روایاتی درباره گروه یا گروه هایی که برای ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) زمینه سازی می کنند.
روشن است که آن چه در فوق گفته شد شامل همه مسئولیت های دینی فرد منتظر، اعم از فردی و اجتماعی می باشد. اصولا بسیاری از روایاتی که در قسمت پایانی به آن اشاره شده است در حوزه مسائل اجتماعی سبک زندگی منتظرانه را مشخص می کند.
 

پی نوشت:

1) مصاحبه با دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی، نشریه معارف.
2) مشرق موعود نصرت الله آیتی ، زمینه سازی ظهور، چیستی، چگونگی.
3) بحار الانوار، ج 51، ص 136: فَإِنْ أَصْبَحْتُمْ یَوْماً لَا تَرَوْنَ مِنْهُمْ أَحَداً فَاسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ انْظُرُوا السُّنَّةَ الَّتِی کُنْتُمْ عَلَیْهَا فَاتَّبِعُوهَا.
4) ابراهیم شفیعی سروستانی، نشریه معارف.
5) نعمانی، الغیبه، ص 200 : مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِیئاً لَکُمْ أَیَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَة .

6) نصرت الله آیتی، مشرق موعود.
7) برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: مهدویت و اهداف نظام تربیتی اسلام نویسنده : صالحی،غلامرضا، مجله مشرق موعود.



ارتباط عاشقانه با خدا، ذکر «سبحان الله»


از حضرت رسالت صلی الله علیه و آله که فرمودند: مثل خانه ای که در آن ذکر خدا می گویند و خانه ای که در آن ذکر نمی گویند، مثل زنده است و مرده. نیز در کتاب کافی مردی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله سئوال کرد: به کدام قیمت، اسلام و شرایع آن را خریداری نمایم؟ فرمود که باید دایم زبانت تر و تازه باشد به ذکر الهی.

بدان که ذکر الهی، دل را از تشویش نفس و وسوسه شیطان برهاند و هر کدورت و حجاب که از تصرّف این دو به هم رسیده باشد، در هم سوزاند و عنان دل را از جانب مشتهیات و مستَلَذّاتِ نفسانی بگرداند و چون کدورت و ظلمات حُجُب از دل زایل گردد، نور ذکر بر جوهر دل بتابد و گلخن سینه را گلشن نماید و زنگار قساوت را از روی آیینه دل برخیزاند و لین و رقّت در دل پدید آورد و وَجَل و خوف در دل برانگیزاند. و چون ذاکر بر ذکر مداومت نماید، سلطان ذکر بر مملکت دل مستولی شود و ماسوای حق را از اقلیم دل، اخراج کند؛ سر بر جیب مراقبه حق فرو برد و از هر چه جز او است، وحشت گیرد و شرف مرتبه اطمینان او را حاصل آید و چون محبّت غیر حق در دل یابد، بداند که بیماری دل هنوز باقی است، پس به مصقل ذکر، ازاله آن کند تا عرشِ دل، چون فلک اطلس از نقش غیر، ساده شود.


بهترین اعمال


در آثار ائمه اطهار علیهم السلام، احادیث در بیان ذکر بسیار است؛ از آن جمله: حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرمودند: آیا نمی خواهید شما را خبر دهم به بهترین عمل های شما، عملی که بلندتر می گرداند درجات شما را از جمیع اعمال و نیکوترین عمل هاست نزد پادشاه شما و بهتر است از برای شما از دینار و درهم و بهتر است شما را از اینکه برخورید به دشمن و بکشید ایشان را و بکشند ایشان، شما را؟ گفتند: بلی یا رسول اللّه! بیان فرمایید. گفت: آن، بسیار ذکر الهی کردن است. در کتاب کافی حضرت فرمودند: شیعه ما جماعتی اند که چون خلوت کنند با پروردگار خود، ذکر او بسیار گویند. و نیز در کتاب کافی حضرت صادق علیه السلام فرمودند: کسی که ذکر خدا می کند در میان غافلان، مثل کسی است که مقاتله می کند در میان هاربان؛ یعنی جماعتی که می گریزند از جهاد. در کتاب مکارم الاخلاق روایت است از حضرت رسالت صلی الله علیه و آله که فرمودند: مثل خانه ای که در آن ذکر خدا می گویند و خانه ای که در آن ذکر نمی گویند، مثل زنده است و مرده. نیز در کتاب کافی مردی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله سئوال کرد: به کدام قیمت، اسلام و شرایع آن را خریداری نمایم؟ فرمود که باید دایم زبانت تر و تازه باشد به ذکر الهی. و بهترین اذکار، «لااِلهَ اِلاّ اللّه» است و کلام حضرت امام محمّد باقر علیه السلام چنان که در «کافی» مذکور است که فرمودند: «ما مِنْ شَی ءٍ اَعظَمُ ثَوابا مِن شهادَةِ اَنْ لااِلهَ اِلاّ اللّه» «هیچ چیزی ثوابش بالاتر از گفتن لااله الااللّه نیست» صدق این دعوی گواه است. و در کتاب کافی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: نیست هیچ بنده مسلمانی که بگوید لااِلهَ اِلاّ اللّه، مگر آنکه صعود کند آن کلمه و بشکافد هر سقف و حجابی که یا بد و نگذرد به هیچ گناهی از گناهان؛ مگر آنکه باطل گرداند آن را و برود تا منتهی شود به مثلش از حسنات، پس بایستد.


اجتماع دعا و ذکر


بدان که اجتماع در دعا و ذکر، فضیلت دارد و خدای متعال حلقه ها و مجلس های ذکر را دوست می دارد؛ چنانکه در کتاب «کافی» از حضرت صادق علیه السلام منقول است که نباشند گروهی که برسند به چهل نفر و بخوانند پروردگار خود را از برای مطلبی مگر آنکه خدای متعال مستجاب گرداند دعای ایشان را و اگر چهل نباشند، چهار باشند و بخوانند پروردگار خود را ده مرتبه، مستجاب گرداند خدای تعالی دعای ایشان را و اگر چهار نباشند و یک نفر باشد و بخواند پروردگار خود را چهل مرتبه، مستجاب گرداند خدای متعال، دعای او را.

و هم در کتاب کافی، از آن حضرت منقول است که فرمود: پدرم حضرت امام محمد باقر علیه السلام هرگاه اندوهگین می کرد او را چیزی، جمع می کرد زنان و طفلان را؛ پس دعا می کرد و ایشان آمین می گفتند.

و در کتاب مکارم الاخلاق مروی است که سیّد کاینات صلی الله علیه و آله که ننشینند جماعتی و ذکر خدا گویند مگر آنکه ملایکه بر دور ایشان در آیند و فرا گیرد ایشان را رحمت الهی و نازل شود بر ایشان آرام و آسایش و یاد کند ایشان را خدای تعالی در نزد مقرّبان خود.


ذکر سبحان الله

یکی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک، ذکر است؛ یعنی مترنّم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حُسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیرباران یاد حق.ذکر خدا، از یاد بردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی، ساحت دل را مکدّر می کند.ذکر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و باشکوهی دارد.

یکی از بهترین اذکار ذکر تسبیح(سبحان الله) است که احادیث مختلفی وجود دارند که برای گفتن ذکر «سبحان الله» به تنهایی ثواب هایی قرار داده شده است:

1.پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «هر که صد مرتبه سُبحانَ اللَّه بگوید، بهتر است از راندن صد شتر [که با خود به حج برد تا آنها را از برای خدا قربانی کند]».[1]

2.مردی از امام علی علیه السلام پرسید، ای ابو الحسن! تفسیر «سُبْحانَ اللَّهِ» چیست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگ داشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشی که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بنده ای این کلمه را بگوید همه فرشتگان برای او طلب رحمت نمایند».[2]

3.امام باقر علیه السلام فرمود: «هر کس در مسجد خیف در منا صد مرتبه سبحان اللَّه بگوید خداوند تعالی ثواب آزاد کردن یک بنده، در نامه عمل او بنویسد».[3]

4.امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس که سبحان اللَّه بگوید، خداوند درختی در بهشت برایش می کارد».[4]

5.یونس بن یعقوب نقل می کند که به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا کسی که صد بار ذکر «سبحان اللَّه» را بگوید در زُمره کسانی است که، «ذَکرَ اللَّهَ کثِیراً»؛ ذکر و یاد خدا را بسیار کنند؟!»[5]فرمود: «بلی».[6]

پاداش گوینده سبحان الله

امام صادق (علیه السلام) از پدر و جد بزرگوارش حضرت امام علیه السلام روایت می کند: نبی اکرم صلی الله علیه و آله در پاسخ مسائلی که مردی یهودی از آن حضرت پرسیده بود، ضمن حدیث طویلی فرمود: آن گاه که بنده سبحان الله بگوید، آنچه پایین تر از عرش خداست با او سبحان الله می گویند و به گوینده ده برابر پاداش آنها داده می شود و چون الحمدلله گوید، خداوند نعمت دنیا را به او کرامت کند تا نعمت های آخرت را ببیند، و آن سخنی است که بهشتیان هنگام ورود به بهشت می گویند و همه سخن ها در دنیا قطع می شود به جز الحمدلله که قطع نمی گردد و آیه کریمه (احزاب، 44): درود بهشتیان در روزی که به دریافت و دیدار پاداش خدا نایل می شوند، سلام است به همین حقیقت اشارت دارد.[7]

پاداش در بهشت

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس که سبحان الله العظیم و بحمده بگوید درخت خرمایی برای وی در بهشت کاشته می شود.[8]

ترازوی اعمال

امیرالمۆمنین علی علیه السلام می فرماید: تسبیح و سبحان الله گفتن یک نیمه از ترازوی اعمال را پر کرده و الحمدلله گفتن ترازوی اعمال را سرشار می سازد و الله اکبر گفتن فاصله میان آسمان و زمین را پر می کند.[9]

ذکر پیامبر صلی الله علیه و آله قبل از رحلت

عایشه گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله پیش از رحلت این ذکر را بسیار می فرمود:(خدایا) تو را تسبیح می کنم و به ستایش و حمد تو مشغولم، از تو آمرزش‍ می طلبم و توبه می کنم.[10]

 

پی نوشت ها:

[1] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 505.

[2] شیخ صدوق، معانی الأخبار، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 9 10.

[3] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 5، ص 269 270.

[4] شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 11.

[5] احزاب، 21.

[6] شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 12.

[7] علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 10، ص 17.

[8] متقی هندی، کنز العمال، ج 1، ص 459.

[9] مکارم الاخلاق، ص 309.

[10] صحیح مسلم، ج 1، ص 351

 

منبع : اختصاصی پایگاه حوزه نت

 


 سجده یک خضوع بالاتر و خشوع بیشتری از رکوع است.چون سجده این است که انسان آن عزیزترین عضوش را به علامت عبودیت روی پست ترین چیز یعنی خاک می گذارد، جبین بر خاک می ساید، این طور در مقابل پروردگار اظهار کوچکی می کند. گفت: چرا ما در هر رکعت دوبار سجده می کنیم، چه خصوصیتی در خاک است؟

امیر المومنین(علیه السلام) این آیه را خواند:«منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تاره اخری»(طه / ۵۷)
اول که سر بر سجده می گذاری و بر می داری یعنی منها خلقناکم همه ی ما از خاک آفریده شده ایم، تمام این پیکر ما ریشه اش خاک است، هرچه هستیم از خاک به وجود آمده ایم، دو مرتبه سرت را بر خاک بگذار، یادت بیاید که می میری و باز به خاک بر می گردی، دوباره سرت را از خاک بردار و یادت بیفتد که یکبار دیگر از همین خاک محشور و مبعوث خواهی شد.

پی نوشت­ ها:
۱ - گفتارهای معنوی، ص۹۳-۹۴.
۲ - طهارت روح، ص۱۷۵-۱۷۶.

علت بیماریها در طب اسلامیاسراف در خوردن


از علت های مستقیم در بیماریها اسراف در خوردن است.

طبق روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره اسراف می فرمایند:

«ان من الاسراف ان تاکل مما اشتهیت»؛ بدرستی که از اسراف است، تا زمانی که اشتهاء داری بخوری.

قال الصادق علیه السلام: « لیس فیما اصلح البدن اسراف انما الاسراف قسما افسد المال، و اضر البدن»؛ آنچه که برای بدن نافع است اسراف نیست بلکه اسراف در چیزی است که باعث فاسد شدن مال و ضرر رساندن به بدن می شود.

نکات:

1-نبایستی هر غذایی که میل داری بخوری.

2-قبل از سیر شدن دست از غذا بکش.

  • حد و اندازه در خوردن چیست؟

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره حد و اندازه خوردن که اسراف نباشد می فرمایند:

« ما ملا ابن آدم و عاء شرا من بطن، حسب ابن آدم لقیمات یقمن صلبه، فان کان لا محاله، فثلث لطعامه، و ثلث شرابه و ثلث لنفسه »؛ برای انسان هیچ ظرفی بدتر از ظرف شکم نیست که آنرا برای فرزندان آدم پر می کند چند لقمه غذا که باعث راست شدن کمرش است کافی است، و هنگامی که ناچار است بایستی یک سوم برای غذا و یک سوم برای آب و یک سوم برای باد و نفس کشیدن قرار بدهد.

منابع:

الدم المنشور

الکافی

الخصال

 

معنای «اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین»

برخی معتقدند استفاده از واژگان «جاهدت» برای دشمنان امام حسین(ع) صحیح نیست زیرا واژه «جهاد» در جنگ با اهل حق مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، بلکه همیشه جنگ با اهل باطل را «جهاد» می‌خوانیم و به منابعی استناد می‌کنند که در ارتباط با این فراز از زیارت عاشورا: «اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِی جَاهَدَتِ الْحُسَیْن‏»، بجای کلمه «جَاهَدَت» از واژگان «حَارَبَت» استفاده کرده است: «اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِی حَارَبَتِ الْحُسَیْن‏».[1]

در تحلیل این نظر باید گفت که هرچند شاید بتوان با کمی اغماض این مطلب را آن هم از نگاه عرف - در ارتباط با خود واژه «جهاد» پذیرفت، اما لزوماً هر واژه‌ای که از ریشه «جهد» استخراج می‌شود (مانند جاهدت) اینگونه نیست که مفهومی مقدس از آن برداشت شود چنان‌که در قرآن کریم، تلاش والدین برای گمراه کردن فرزندشان نیز با واژگانی از ریشه «جهد» بیان شده است:

«وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بی‏ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُم».[2]

«جهاد» از «جهد» به معنای «سختی» و «مشقّت» است.[3] «جاهدت العدوّ»؛ یعنى در جنگ با دشمن مشقّت را بر خود هموار کردم.[4] این معنا و مفهوم هم در بعد مثبت و هم در بعد منفى به کار گرفته مى‌شود. البته، از آن‌جا که در جنگ نهایت تلاش همراه با مشقت و سختی وجود دارد، این واژه در جنگ و نبرد هم به کار مى‌رود؛ لذا ممکن است واژه‌هاى جهاد و مجاهده در فرهنگ قرآن و روایات همیشه در جنگ اهل حق با باطل کاربرد داشته باشد، ولى این بدان معنا نیست که اگر «جاهد» در معناى اصلى خود، یعنى «تلاش» به کار رفت، حتماً باید در جهت مثبت باشد.

بهترین دلیل بر این سخن مواردی است که استعمال «جاهد» در قرآن به معناى تلاش در جهت منفى است که بدان اشاره کردیم.

بنابر این در عبارت موجود در زیارات هم واژه «جاهدت» می‌تواند صحیح باشد و هم واژه «حاربت» و تا حد زیادی معنای آن دو نیز به هم نزدیک است. بر این اساس جمله «اللّهم العن العصابة الّتی جاهدت الحسین» به معنای جهاد مقدس نیست تا کاربرد آن در مورد دشمنان امام حسین(ع) ابهام‌آمیز باشد بلکه این واژگان، بازگو کننده تلاش آن گروه ستم‌کار در برابر سیدالشهدا است و معنایش این است که، خداوندا، لعنت فرست بر کسانی که تمام تلاش خویش را در برابر سیدالشهدا و براى کشتن آن‌حضرت به کار گرفتند. و این معنا از «جاهدت» درست است و مشکلى ندارد.

پی نوشت ها

[1].‏ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق، مصحح، امینی، عبد الحسین، ص 178، نجف اشرف، دار المرتضویة، چاپ اول، 1356ش.
[2]. عنکبوت، 8.
[3]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 208، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏2، ص 55، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.



منظور از «انتقام خودم» چیست؟ که در زیارت عاشورا می گوییم: «وَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی= و روزی من کند انتقام خون خودم را.»


مگر چه مصیبت و چه مشکلی بر من وارد شده که می خواهم «انتقام خودم» را بگیرم؟ انتقام من این است که من لیاقت داشتم، امام معصوم بالای سرم باشد و یتیم زندگی نکنم، با پدر حقیقی ام، امام زمان زندگی کنم، اما  الان پدرم بالا سرم نیست و یتیم زندگی می کنم، این خیلی دردناک است.

تمام مشکلات جهان از دوری و غیبت پدر حقیقی ما و امام زمان ماست. ما اگر مشکل پزشکی، اقتصادی، خانوادگی و... داریم یا مشکلات دیگری که در دنیا وجود دارد، همه به خاطر نبودِ پدر مهربان و متخصص معصوم است، از غربت و یتیمی این همه بلا سر ما آمده، اینها مصیبت کمی نیستند. اگر امام زمان 24 ساعت بالای سرمان بود و ارتباط مستقیم با او داشتیم، او در 24 ساعت معادل صدها سال باعث رشد ما می شد، یک دقیقه ارتباط با امام زمان تمام وجود ما را پاک می کرد؛ در ارتباط با امام زمان هر کدام از ما می توانستیم، ولی خدا باشیم و هم مقام با امام حسین (علیه السلام) باشیم. در زیارت عاشورا می خواهیم: « أَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ‏= از خدا درخواست می کنم که به مقام محمودی که خاص شما است مرا برساند». لیاقت ما این است که در دنیا و آخرت فقط با معصوم زندگی کنیم، ولی الان اینگونه نیست؛ امام زمان ما و پدر حقیقی ما در غربت و آوارگی به سر می برد و ما در یتیمی و بی پدری.


منبع و مأخذبرگرفته از مباحث جهاد جلسه 1، استاد شجاعی


اگر امام حسین (علیه السلام) از ما سؤال کند، انتقام من چیست؟ پاسخ ما چه خواهد بود؟


 اکثر عزادارها می گویند سرت را بریدند به شما جسارت کردند، انگشتتان را بریدند، شما را تشنه کشتند، فرزندانت را کشتند و خاندانت را به اسارت بردند. اینها مصیبت امام حسین (علیه السلام) نیست، چرا که اینگونه جنایت ها در تاریخ زیاد اتفاق افتاده است، مثلاً جنایت هایی که در مورد پیامبران ثبت شده، پیامبر خدا را زنده زنده با اره دو نیم کردند.

 قرآن می فرماید:«إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ= کسانى که به آیات خدا کفر مى ‏ورزند و پیامبران را بناحق مى ‏کشند» (آل عمران/21). انسان های زیادی بودند که وضعیت فجیع تر از امام حسین داشتند، پاسدارهای ما در کردستان با وضع دلخراشی سر بریده شدند، زنده زنده پوست سر شان را با موزاییک و حلبی کندند. اگر تنها خون ریختن، سربریدن، اسارت و کتک خوردن مصیبت امام حسین باشد، انتقام ایشان را مختار گرفت. پس چرا ما در زیارت عاشورا می گوییم، انتقامت گرفته نشده و ما می خواهیم با امام زمان انتقام شما را بگیریم؛ «طلب ثارک» ثارک یعنی چه؟ یا اینکه می گوییم:«السلام علیک یا ثارالله= سلام بر تو ای خون خدا»؛ امام حسین (علیه السلام) خون خداست، زیرا او عامل حیات انسانی است. وقتی معصوم بالای سر انسان نباشد، انسان از حیات انسانی محروم است و به سختی می تواند، شرائط حیات انسانی را در زندگی خود برقرار کند.

 زندگی بدون امام معصوم مثل زندگی روی قله ی کوه است، در قله ی کوه اکسیژن خیلی کم است و انسان در آنجا به سختی نفس می کشد؛ زندگی با امام معصوم مثل زندگی در کوهپایه است، انسان به راحتی نفس می کشد و راحت به بهشت و بالاتر از بهشت می رسد. پس ما در زیارت عاشورا از خدا می خواهیم که انتقامِ حذف امامِ معصوم را بگیریم، انتقامی را که هنوز گرفته نشده است و فقط با روی کار آمدن امام معصوم بر جامعه جهانی گرفته می شود.  

منبع: برگرفته ازبحث جهاداستادشجاعی

خواص سوره قدر

هر چیز میوه ای دارد و میوه قرآن سوره قدر است، هر چیز گنجی دارد و گنج قرآن سوره قدر است، هر چیز یاریگری دارد و یاریگر ضعیفان سوره قدر است، و هر چیز راه آسانی دارد و راه آسان برای درماندگان سوره قدر است و هر چیز عصمتی دارد و عصمت مؤمنان سوره قدر است و هر چیز هدایتی دارد و هدایت صالحان سوره قدر است، هر چیز سروری دارد و سرور قرآن سوره قدر است.  و برای هر چیز حجتی است و حجت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سوره قدر است پس به آن ایمان بیاورید.

سوره قدر نود و هفتمین سوره قرآن کریم است که مکی  و 5  آیه دارد.


محتوای سوره

بیان نزول قرآن در شب قدر، و سپس بیان اهمیت شب قدر و برکات و آثار آن.


فضیلت سوره

از امام باقر علیه السلام روایت شده است: هر کس سوره انا انزلناه... را با صدای بلند بخواند مانند آن است که شمشیر خود را در راه خداوند عزو جل کشیده است(جنگ می کند). و هر کس این سوره را آهسته قرائت نماید مانند آن است که در راه خدا در خون خود آغشته شده است. و هر کس این سوره را ده بار بخواند خداوند گناهان او را می زداید و محو می کند. 1

امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر کس این سوره را در هر نماز واجب بخواند او را صدا زننده ای از جانب خداوند صدا می زند که: «ای بنده خدا! بخشید خداوند بر تو گناهان گذشته را، پس از سر بگیر عمل خود را.

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: هر کس این سوره را بخواند به او از ثواب کسی که ماه رمضان را روزه گرفته است و شب قدر را شب زنده داری کرده است داده می شود.

از حضرت رضا علیه السلام نقل شده است: هر که نزد قبر برادر مؤمن خود از هر جانب که بگذارد دست خود را، هفت بار انا انزلناه فی ... را بخواند از ترس و بیم بزرگ و ترس روز قیامت در امان خواهد بود.

امیرمؤمنان علیه السلام می فرمایند: هر کس قرائت کند سوره «قل هوالله...» را و «انا انزلناه...» را پیش از آنکه خورشید طلوع کند رو نمی آورد و نمی رسد او را در آن روزگناهی، گرچه ابلیس و شیطان تلاش نماید.» 2

امام کاظم علیه السلام درباره قرائت این سوره در روز جمعه می فرماید: برای خداوند در روز جمعه هزار نفحه رحمت است که به هر بنده ای به اندازه ای از این رحمت عطا می کند و هر کس این سوره را بعد از ظهر جمعه صد بار قرائت نماید خداوند همه آن هزار نفحه رحمت را به او خواهد داد.3

امام صاددق علیه السلام فرمودند: هر که سوره قدر را در یکی از نمازهای واجب قرائت نماید منادی ندا می دهد : ای بنده خدا گناهان گذشته تو را آمرزیده است پس اعمالت را از سر بگیر

امام صادق علیه السلام فرمودند: نوری که پیشاپیش مؤمنان در روز قیامت است ، نور سوره قدر است.4

امیرالمؤمنین در کلامی زیبا فضایل این سوره را اینگونه تشریح کرده اند: هر چیز میوه ای دارد و میوه قرآن سوره قدر است، هر چیز گنجی دارد و گنج قرآن سوره قدر است، هر چیز یاری  گری دارد و یاری گر ضعیفان سوره قدر است و هرچیز راه آسانی دارد و راه آسان برای درماندگان سوره قدر است و هر چیز عصمتی دارد و عصمت مؤمنان سوره قدر است و هر چیز هدایتی دارد و هدایت صالحان سوره قدر است، هر چیز سروری دارد و سرور قرآن سوره قدر است. هر چیز زینتی دارد و زینت قران سوره قدر است، هر چیز خیمه ای دارد و خیمه متعبّدان سوره قدر است و هر چیز بشارتی دارد و بشارت مردم سوره قدر است و برای هر چیز حجتی است و حجت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سوره قدر است پس به آن ایمان بیاورید. 5

از وجود نورانی امام باقر علیه السلام روایت شده است: هر کس سوره قدر را هر شب صد بار تلاوت نماید پیش از آغاز صبح بهشت را خواهد دید. 6

هم چنین فرموده اند: هر کس سوره قدر را در هنگام خواب و پس از بیداری قرائت کند ، اجر و ثواب آن لوح محفوظ را سرشار خواهد کرد.7

در روایتی دیگر فرمودند: هر کس این سوره را تلاوت نماید ، هفتاد صف از فرشتگان و هر یک هفتاد بار بر او درود و رحمت می فرستند .8

و باز ایشان فرموده اند: هر کس سوره قدر را در هنگام خوابیدن 11 بار بخواند خداوند نوری برایش می آفریند که گستردگی آن جهان هستی را در برمی گیرد که در هر درجه آن  هزار فرشته است. و ایشان تا صبح برای قاری این سوره طلب مغفرت می کنند.9


پاسخ به یک پرسش

با بر شمردن این همه فضیلت برای یک سوره ممکن است این پرسش برای شما پیش بیاید که این همه اجر برای یک سوره آیا منطقی است؟

درباره فضیلت‏های سوره‏ ها باید گفته شود شاید برای تشویق و اهمیّت دادن به آن‏ها این قدر سفارش کرده‏اند و چون سوره قدر از منزلت خاصی برخوردار است، بر خواندن آن تشویق بیشتری شده است.

ثانیاً این همه فضیلت از آنِ کسی نیست که آن را بخواند و حقیقتش را درک نکند، بلکه از آنِ کسی است که میخواند و میفهمد و به محتوایش عمل میکند و قرآن را بزرگ میشمارد و آیاتش را در زندگی پیاده میکند.(تفسیر نمونه جلد 27ص 179).

مثلا در این سوره آمده است که شما چه می دانید که شب قدر چیست؟ و واقعا ما چه میدانیم که شب قدر چیست؟! کی باشد که عظمت آن را درک کنیم؛ این همه فضیلت برای تلاوت این سوره که وارد شده اگر ما را بر آن دارد که بر خواندنش مداومت داشته باشیم ، امید است که به معارفی دست یابیم که ما را به حقیقت و نور این سوره و عظمت شب قدر و وقایع آن رهنمون نماید.  إن شاء الله

امام رضا علیه السلام می فرمایند: هر مؤمنی که هنگام وضو گرفتن سوره قدر را بخواند از گناهانش خارج می شود مانند آن روزی که از مادر زاده شده است .


آثار و برکات سوره


1) خروج از دین و بدهکاری

یکی از آثار سوره قدر تسریع در پرداخت بدهی هاست.

امام باقر علیه السلام در جواب شخصی که که توان ادای قرض را نداشت فرمودند: زیاد استغفار کن و سوره قدر را  فراوان بخوان.10

امیرالمؤمنین علیه علیه السلام می فرمایند: بهترین رفیق آدمی سوره قدر است که به و سیله آن می تواند قرضش را ادا کند.11


2) دوای دردها

در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است: هر کس که دردی دارد کوزه ای نو بگیرد و در آن آب بریزد و این کار را خود به عهده گیرد سپس سوره قدر را به شیوه ترتیل سی بار بر آن آب بخواند . آنگاه از آن آب بنوشد و با آن وضو بگیرد و به وسیله آن سر و صورت خود را مسح کند و هر مقدار که از آب کم شد بر آن بیفزاید سه روز بر او نمی گذرد مگر اینکه به اذن خداوند درد او درمان می شود.12


3) بینایی چشم

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: هر کس سوره قدر را بر آب بخواند و از آن اب بنوشد خداوند نوری در چشمان او قرار می دهد .13


4) آسان شدن زایمان

در روایت آمده است: هرگاه زایمان زنی سخت شد در کنارش سوره قدر را زیاد قرائت کنید.14


5) فرزند دار شدن

برخی از افراد از داشتن فرزند یا جنسیت دلخواه محرومند. امام باقر علیه السلام فرمودند: هر وقت که زن وارد ماه نهم شد ، سوره قدر را با مشک و زعفران بنویس و آن را شسته و به او بنوشان.15


6) درمان بیماری کبد

امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر سوره قدر را بر سفالی جدید نوشته و با آب باران شسته شود سپس مقداری شکر بر آن اضافه کنند و کسی که درد کبد دارد آن را بنوشد به اذن خداوند خوب می شود.16


7) خواب آرام و امنیت هنگام خواب

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس بعد از نماز عشا 15 بار سوره قدر را قرائت نماید تا شب آینده در امان الهی خواهد بود. و هر که 7 بار این سوره را پیش از خواب قرائت نماید تا صبح در امان الهی خواهد بود.17


8) اجابت دعا

امام جواد علیه السلام فرمودند: هر کس سوره قدر را در یکی از نمازهایش قرائت نماید ، در علیین نمازش مورد قبول و ثوابش دو برابر می شود و هر کس این سوره را بخواند و آنگاه دعا کند دعایش در لوح محفوظ مستجاب نوشته می شود.18

برخی از افراد از داشتن فرزند یا جنسیت دلخواه محرومند. امام باقر علیه السلام فرمودند: هر وقت که زن وارد ماه نهم شد سوره قدر را با مشک و زعفران بنویس و آن را شسته و به او بنوشان


9) بخشش گناهان

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره قدر را در یکی از نمازهای واجب قرائت نماید منادی ندا می دهد : ای بنده خدا گناهان گذشته تو را آمرزیده است پس اعمالت را از سر بگیر.19

امام رضا علیه السلام می فرمایند: هر مؤمنی که هنگام وضو گرفتن سوره قدر را بخواند از گناهانش خارج می شود مانند آن روزی که از مادر زاده شد. 20


10) مغفرت برای اموات

از جمله حقوقی که بر عهده مؤمنین است به یاد داشتن و هدیه فرستادن برای اموات و درگذشتگان به ویژه والدین، بستگان، و دوستانی است که از دنیا به سرای باقی رفته اند می باشد. در حدیثی ارزشمند از امام رضا علیه السلام آمده است: هر کس قبر مؤمنی را زیارت کند و در کنار قبرشسوره قدر را هفت مرتبه قرائت کند ، خداوند هم او و صاحب قبر را می آمرزد. 21

ختومات مجرب

وسعت رزق و روزی

الف: هر روز 10 مرتبه بعد از نماز صبح بخواند و قدرت خدا را مشاهده نماید.

ب: همچنین به نیت برآورده شدن حاجات 360 بار این سوره مبارکه را قرائت نماید. 22

پی نوشت ها :

(1) الکافی، ج2، ص454

(2) سوره قدر جلوه گاه ولایت،صص 25-17

(3) الامالی، صدوق، ص703

(4) بحارالانوار، ج89، ص329

(5) همان، ص331

(6) جامع احادیث شیعه، ج15، ص126

(7) مستدرک الوسائل، ج4، ص293

(8) بحارالانوار، ج89، ص330

(9) جامع احادیث شیعه، ج15، ص149

(10) الکافی، ج5، ص317

(11) جامع احادیث الشیعه، ج15، ص127

(12) طب الائمه، ص123

(13) مستدرک الوسائل، ج4، ص314

(14) الدعوات،ص201

(15) طب الائمه، ص96

(16)مستدرک الوسائل، ج4، ص314

(17) تفسیرالبرهان، ج5، ص699

(18) مستدرک الوسائل، ج4، ص190

(19) ثواب الاعمال، ص124

(20)فقه الرضا، ص70

(21) کتاب من لا یحضره الفقیه، ج1، ص181

(22) درمان با قرآن، ص154 و 155

 

اعمال ماه صفر

ابتدای ماه صفر با ورود کاروان اسرا به شهر شام مصادف است، آغاز جنگ صفین نیز در نخستین روز صفر بوده است. در روایات اسلامی آمده است که مسلمانان از انجام کارهای مهم در ماه صفر، پرهیز و برای دفع آفات و بلایای این ماه بسیار صدقه دهند.

 ماه صفر دومین ماه قمری پس از محرم است و از آن رو که مردم دوران جاهلیت در ماه محرم - به دلیل اینکه از ماه های حرام بود - از جنگ دست می کشیدند و با فرا رسیدن ماه صفر به جنگ روی می آوردند و خانه ها خالی می ماند به آن صفر می گفتند. در چرایی منحوس بودن ماه صفر دلایلی از جمله رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، شهادت امام حسن (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) در این ماه را ذکر می کنند. همچنین ابتدای ماه صفر با ورود کاروان اسرا به شهر شام مصادف است،آغاز جنگ صفین نیز در نخستین روز صفر بوده است.

وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در ماه صفر اتفاق افتاده به همین دلیل مسلمانان از این ماه به عنوان ماهی نحس و بدیمن یاد می کنند، چرا که در این ماه وحی قطع می شود.حضرت علی (علیه السلام) در این مورد فرموده است: با رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چیزی قطع شد که با فوت هیچ احدی قطع نشد.
ماه صفر ماه حزن است زیرا امام صادق (علیه السلام) فرموده است:
 ˈلیفرحون لفرحنا ویحزنون لحزنناˈ یعنی شیعیان در شادی اهل بیت، شاد و در عزای آنها غمگین هستند.

حوادث تاریخی فراوانی در ماه صفر رخ داده است که به برخی از آنها اشاره می شود:

اول صفر: وارد کردن سر مطهر امام حسین (علیه السلام) به شام، ورود اهل بیت (علیهم السلام) به شام ، شهادت زید بن علی بن الحسین (علیهم السلام) (به روایتی)، آغاز جنگ صفین (بنا بر روایتی)

دوم صفر : مجلس یزید لعنت الله علیه بنا بر نقلی، شهادت زید بن علی بن الحسین علیهم السلام (به روایت دیگر)

سوم صفر : ولادت حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) به سال 57 هجری قمری به روایتی.

پنجم صفر : شهادت حضرت رقیه (سلام الله علیها) در سال 61 هجری.

هفتم صفر:ولادت امام موسی کاظم (علیه السلام) به سال 128 هجری،شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)

هشتم صفر : وفات حضرت سلمان فارسی (سلمان محمدی) رضی الله عنه در سال 35 هجری قمری

نهم صفر : شهادت عمار یاسر رضی الله عنه در جنگ صفین 37 هجری، شروع جنگ نهروان 38 هجری قمری.

دوازدهم صفر : وفات هارون برادر حضرت موسی (علیه السلام)

سیزدهم صفر : اختیار حکمین در صفین و حیله عمروعاص.

چهاردهم صفر : شهادت محمدبن ابوبکر به دست عمروعاص (بنابر روایتی)

هجدهم صفر : شهادت اویس قرنی در جنگ صفین 37 هجری قمری.

بیستم صفر : اربعین حسینی.

بیست و دوم صفر : صدور توقیع شریف امام عصر(عج) برای مرحوم شیخ مفید اعلی الله مقامه 420 قمری.

بیست و سوم صفر : پی کردن ناقه حضرت صالح نبی (علیه السلام) توسط قومش - گرفتار شدن حضرت یونس علیه السلام در شکم ماهی.

بیست و چهارم صفر : شدت یافتن بیماری حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)

بیست و پنجم صفر : شانه گوسفند و دوات طلبیدن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای نوشتن وصیت نامه و منع عمر از این کار.

بیست و ششم صفر: دستور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به لشکر اسامه جهت آماده شدن در جنگ با رومیان ( بنابر نقل واقدی 11 هجری) ، سالروز انقراض حکومت امویان.

بیست و هشتم صفر: رحلت جانسوز رحمت للعالمین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجری قمری - شهادت مظلومانه سبط اکبر امام مجتبی (علیه السلام)در سال 50 قمری.

سی ام صفر : شهادت امام رضا (علیه السلام) به سال 203 هجری قمری

* اعمال ماه صفر

1. صدقه دادن و خواندن دعا ها و استعاذات وارده در این ماه

2. اگر کسی خواهد که محفوظ ماند از بلاهای نازله در این ماه در هر روز 10 مرتبه بخواند چنانکه محدث فیض و غیره فرموده: ˈ یا شدید القوی و یا شدید المحال یا عزیز یا عزیز ذلت یعظمتک جمیع خلقک فاکفنی شر خلقک یا محسن یا مجمل یا منعم یا مفضل یا لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننحی المومنین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین.

3.خواندن دو رکعت نماز در رکعت اول حمد و انا فتحنا و در دوم حمد و توحید بخواند و بعد از سلام صد مرتبه صلوات بفرستد و صد مرتبه بگوید:اللهم العن آل ابی سفیان و صد مرتبه استغفار کند پس حاجت خود را بخواهد.

4. درباره اعمال مستحبی که در ماه صفر ذکر شده، اهم آن ها خواندن دعا، تلاوت قرآن، اقامه نماز و روزه داری است. چنانچه مرحوم علامه مجلسی در ˈزاد المعادˈ با اشاره به سه روز روزه گرفتن در هر ماه می نویسد: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول از دهه وسط ماه است.

همچنین درباره خواندن نماز دو رکعتی اول ماه نیز آمده است: در رکعت اول بعد از حمد 30 مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد 30 مرتبه سوره قدر بخواند و بعد از نماز صدقه ای در راه خدا بدهد.