موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

وما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله؛اگرهدایت الهی نبود ماخود به خود در این مقام راه نمی¬یافتیم.
طلیعه:
در جاری حکمتش، بعثت ساری شد،
قرآن طلوع کرد و عترت (علیهم السلام ) تابیدن گرفت،
نوایش ندای فطرت بود و آوایش آواز آسمان، رسول (صلی الله علیه و آله ) قِصه‌ی « خُذِ الکِتاب »خواند و غُصه‌ی « اِنَّ قومی »...
کویر شهرها عطش طراوت داشت و تمنای آرامش، انسان در پی بهار بود و به دنبال قرار،
امیری آسمانی، نشانیِ« فَاِنِّها رَبیعُ القُلوب » سر داد...
و شیطان از همه وقت نالان تر و البته پر کارتر...
حکیمانه های رهبری، ناتوی فرهنگی را فریاد کشید و هندسه‌ی ایمانی را در سایه‌ی معارف قرآنی طرح ریخت.
اندیشه ای جوانه زد، دغدغه‌ای شعله کشید،کلنگ همتی به زمین خورد و آستین تلاشی بالا رفت... موسسه قرآنی فرهنگی امیرالمومنین علی علیه السلام وابسته به جامعه علمیه امیرالمومنین فعالیت خودرا آغاز نمود.

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین» ثبت شده است

 

چرا باید هر روز باید زیارت عاشورا بخوانیم؟

پاسخ:

سرّ این که سفارش کرده ‌اند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به اهل‌ بیت(علیهم ‌السلام) تولّی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستید و از دشمنانشان تبرّی بجویید، برای آن است که طرز فکر معاندان ایشان منفور شود وگرنه هم ‌اکنون سخن از معاویه و یزید نیست تا آنها را لعنت کنیم. نام و یاد آنها رخت ‌بربسته و قبرشان نیز زباله ‌دانی بیش نیست، الآن سخن از فکر و راه یزید و یزیدیان عصر است [1].

 زن فرعون وقتی که به درگاه الهی دعا کرد، نگفت خدایا مرا فقط از فرعون نجات بده بلکه گفت: (ربّ ابْنِ لی عنْدک بیتاً فی الجَنّه ونجّنی من فرْعوْن وعمله ونجّنی من القوْم الظالمین) [2] یعنی مرا از فرعون و فرعونیان، که طرفداران سنّت سیئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده. تفکرّ برای همیشه باقی می‌ ماند هر چند که اسم و عنوانش تغییر پیدا کند.

بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنه حیات و زندگی، به علی‌ بن ابی‌طالب(ع) عرض شد: این مقدس ‌های خشک از بین رفتند. فرمود: «کلاّ والله إنّهم نُطَف فى أصْلاب الرجال وقرارات النساء کلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّی یکون آخرهم لُصوصاً سَلاّبین» [3]؛ اینها نطفه ‌هایی هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداری از اینها از بین بروند، عده ای دیگر ظهورمی کنند تا این که سرانجامِ کار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد.

اکنون نیز، هم راه سالار شهیدان زنده است و هم‌ مرام و مسلک اموی و مروانی و عباسی وجود دارد. این که سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نموده ‌اند برای آن است که اشک بر شهید اشتیاق به شهادت را به همراه دارد، خوی حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا می‌ گرداند. چون اشکْ رنگ کسی را می گیرد که برای او ریخته می ‌شود و همین رنگ را به صاحب اشک نیز می‌ دهد.

 از این‌رو انسان حسینی‌ منش، نه ستم می‌ کند و نه ستم می‌ پذیرد. این که عده‌ ای به فکر ظلم کردن یا ظلم‌ پذیری هستند برای آن است که خوی حسینی در آنها نیست وگرنه شیعه خاص حسین‌بن علی(ع) نه ظلم می کند و نه ظلم می‌ پذیرد. آن کسی که ظلم‌پذیر است اموی مسلک است چنان‌که ظالم هم اموی صفت است، هر چند که زمزمه «یا حسین» بر لب داشته باشد. و در قیامت که هر کسی را به نام زمامدارش صدا می زنند: (یوْم ندْعوا کلَّ أُناسٍ بإمامهم) [4]، شخص ستمگر در صف امویان شرکت می کند. لذا اگر انسان بخواهد بفهمد که راهی راه حضرت حسین ‌بن علی(ع) است یا راهی راه امویان، باید ببیند که در او خوی ستم‌ پذیری یا سلطه ‌گری وجود دارد یا نه. اگر گرایش به این خصلت‌ های زشت را در خود دید باید در اخلاق خود تجدیدنظر کند.

Image result for ‫تصاویر محرم و عاشورا‬‎

استادشجاعی: زائر امام حسین (علیه السلام) قبل از رسیدن به حرم، آمرزیده و بعد، به مقام «مصلح انتخاب شده» می رسد.

این تعبیر در روایت معصوم (علیه السلام) خیلی عجیب است که می فرماید: زائر امام حسین (علیه السلام) قبل از آن که به حرم امام حسین (علیه السلام) برسد، آمرزیده می شود؛ یعنی گناهی برایش باقی نمی ماند. اما وقتی به قبر امام رسید، به مقام «مصلح انتخاب شده» می رسد.

علت این که لقب «مصلح برگزیده شده» را به زائر امام حسین (علیه السلام) می دهند این است، که او با راهپیمایی خود،  در جریان ایجاد زمینه سازی ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) نقش پیدا می کند.

نفس پیاده روی اربعین، موجب «مغفرت» زائر شده و او را به مقام مصلح می رساند

علت این که پیاده روی و زیارت و حرکت به سمت امام حسین (علیه السلام) مغفرت می آورد، این است که زائر مأموریتش را انجام داده و به مقام «مصلح» رسیده است. برای همین است که امام رضا (علیه‌السلام) فرمود:«إنّ لکلِ إمام عَهداً فى عُنُقِ أولیائهِ وَشیعتهِ وإنّ مِنْ تَمامِ الوفاءِ بالعهد زیارةَ قُبُورهم = هر امامى بر گردن دوستان و شیعیان خود عهد و پیمانى دارد و زیارت قبور پیشوایان بخشى از عمل به این پیمان است».

دلیل این که هر امامی عهدی به گردن دوستان و شیعیان دارد، این است که شیعیان نسبت به امام، دو رابطه «وجودی» و «حقوقی» دارند. در رابطه وجودی، اهل بیت اصل و ریشه ما هستند و خداوند روح ما را از نور اهل بیت خلق کرده است.

وقتی به امام حسین (علیه السلام) می گوییم: «بابی انتم و امی= یعنی پدر و مادرم به فدای تو»، یعنی شما اهل بیت  نسبت تان با من بالاتر از پدر و مادر زمینی ام است. بنابراین چون شما به من نزدیکتر هستید، من همه چیز را، حتی والدین زمینی ام را فدای شما می کنم.

در رابطه حقوقی، معصوم خلیفه الله است و با علم و تخصص الهی، همه انسان ها را به سوی هدف خلقت شان تربیت می کند. پس به گردن تک تک شیعیان و محبین حق دارد و آن، به جا آوردن صله ارحام است.

 

 از حسین بن ثویر روایت شده که امام صادق(علیه السلام) فرمودند:« عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:‏ یَا حُسَیْنُ! مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ص إِنْ کَانَ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً؛ حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص یُقْرِوُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى = ای حسین! کسی که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین بن علی(علیه السلام) باشد؛ اگر پیاده رود؛ خداوند منّان به هر قدمى که برمى‏ دارد، یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى‏ فرماید؛ با رسیدن به حرم دوست، از رستگاران می شود تا زمانى که به حائر (محدوده حرم حضرت) برسد و پس از رسیدن به آن مکان شریف، حق تبارک و تعالى او را از رستگاران قرار مى‏ دهد. با انجام اعمال زیارت، از فائزان می شود تا وقتى که مراسم و اعمال زیارت را به پایان برساند که در این هنگام او را از فائزین محسوب مى‏ فرماید؛ هنگام بازگشت ندا می رسد که بخشیده شدی تا زمانى که اراده مراجعت نماید. در این وقت فرشته‏ اى نزد او آمده و مى‏ گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به تو سلام می رساند و خطاب به تو مى ‏فرماید: عمل را از ابتدا شروع کن، چون تمام گناهان گذشته ‏ات آمرزیده شد» (بحارالانوار، ج 98، ص 28؛ المزار، شیخ مفید، ص30؛ کامل الزیارات ص132).

بنابراین، «قدم» خیلی مهم است. خدا هر قدمی را حساب می کند. حتی کسانی که نیت کردند که پیاده روی کنند، اما وسط راه بر اثر مشکلی اعم از مریضی و ... نتوانستند ادامه دهند و به زیارت امام حسین (علیه السلام) بروند؛ آنها هم جزء زائران امام حسین محسوب می شوند. قدم برداشتن برای سیدالشهداء خیلی مهم است و هر چقدر سختی راه بیشتر باشد، ثواب عمل هم بیشتر است و این سختی ارزش و قیمت دارد و هیچ کس جز خدا قیمت آن را نمی داند.

«پیاده روی اربعین» به معنی صله رحم با امام حسین (علیه السلام) است.

همان طور که صله رحم با اقوام و خویشان «واجب» است، صله رحم با امامان معصوم به مراتب «واحب تر» است. بنابر این، شرکت در پیاده روی اربعین در حقیقت به جا آوردن صله رحم با امام حسین (علیه السلام) است.

 

شرط دوم زیارت این است که باید زیارت از سر میل و علاقه باشد. همانطور که در دنیا دیدار و ملاقات خانواده و دوستان و آشنایان باید از سر علاقه و محبت و رغبت باشد، زیارت معصومین هم باید اینگونه باشد. یعنی دل انسان برای اهل بیت بتپد و از روی عشق و دلتنگی به زیارت معشوق حقیقی برود.

این شور و شوق از چنان اهمیتی برخوردار است که میتوان گفت: «میزان رشد یک انسان و موفقیت در رسیدن به هدف خلقتش، بسته به میزان شور و شوقی که در زیارت امام و اهل بیت نشان می دهد. یعنی هر چه دلتنگی و عشق ما نسبت به معصومین بیشتر باشد، سنخیت و تشابه ما نسبت به آنها بیشتر می شود.

در روایت نقل است:«هر کس حسین را دوست بدارد، خدا او را دوست می دارد»، پس هر کس می خواهد قرب به خدا پیدا کند، با قرب به اهل بیت می تواند این مسیر را طی کند. یعنی هر چقدر  برای دل و عواطف معنوی سرمایه گذاری کنیم؛ سرعت، قدرت و موفقیت ما بیشتر خواهد بود.  و این نیازی است که سودش به خود ما برمی گردد.

شفاعت و معیت با اهل بیت (علیهم السلام)، با چه چیز به دست می آید و با چه چیزی به تاخیر می افتد؟

سومین شرطی که امام رضا (علیه السلام) فرمودند:« آنچه اهل بیت می پسندند، دوست بدارد و از آنچه که آنان از آن متنفر هستند، دوری کند.» در این صورت «شفعِ» امام در روز قیامت خواهد شد.

کلمه «شَفع» یعنی «جفت بودن» یعنی ائمه خودشان به سراغ ما می آیند تا ما نجات پیدا کنیم. این شفاعت در دنیا تحقق پیدا می کند. یعنی با سبک زندگی مان باید نشان دهیم که دوستدار اهل بیت (علیهم السلام) و جفت آنها هستیم.  در این صورت  به مقام شفاعت نائل می شویم. سبک زندگی ما شامل دیدنی ها، شنیدنی ها، ارتباطات، رفتار و چینش افکار و روابط خانوادگی و .... است.

پس شرط اینکه چگونه می توانیم با معصوم «شفیع= جفت» باشیم، این است که شباهت به اخلاق معصوم پیدا کنیم. یعنی هر چه می پسندند، ما هم بپسندیم و هر چه نمی پسندند، ما هم متنفر باشیم و با آنها «معیت» داشته باشیم.

«شفع=جفت» شدن با اهل بیت (علیهم السلام) وقتی میسر خواهد شد که در دنیا چنان عاشق اهل بیت بشویم که به یک قاعده عشقی عمل کنیم. قاعده ی عشقی این است که انسان گاهی حاضر می شود که از آن چه که به آن علاقمند است و آن را دوست دارد، به خاطر عدم رضایت معشوقش از آن دست بردارد. پس «شفاعت و معیت» با عشق به اهل بیت (علیهم السلام) به دست می آید. اما با یک مثال می گویم که با چه چیزی به تاخیر می افتد؟

مثلا گاهی به چیز حرامی علاقمند هستید، ولی با وجودی که به خاطر خدا و اهل بیت آن را انجام نمی دهید، ولی آن علاقه قلبی شما به آن چیز همچنان در دل شما وجود دارد.  همین میل سبب می شود تا حاصل شدن شفاعت، به تأخیر بیفتد. پس برای رسیدن به مقام شفاعت و یکی شدن دل با اهل بیت، دو شرط لازم است:  تصدیق قلبی به آنچه که می پسندند و دوری از آنچه نمی پسندند.

بنابراین، ما «نه تنها باید آن چه را که آنان دوست دارند، دوست داشته باشیم و از آن چه که آنان از آن متنفرند، متنفر باشیم، بلکه وقتی چیزی را که در دلمان آن را دوست داریم، اما چون منطبق با میل و دوست داشتن اهل بیت نیست و ما به خاطر آنان از میل و علاقه خود دست برمی داریم، باید در دل هم از این دست برداشتن ها ناراحت نباشیم». اگر کسی نتوانست این گونه باشد، نه تنها به مقام شفاعت نمی رسد، بلکه حتی مومن نیست.

آیه شریفه ای که این مطلب را بیان می دارد این است: فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا=و چنین نیست؛ به پروردگارت قسم که ایمان نمى ‏آورند، مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است، داور گردانند؛ سپس از حکمى که کرده‏ اى (حتی) در دلهایشان احساس ناراحتى [و تردید] نکنند و کاملا سر تسلیم فرود آورند. (۶۵نساء)

 

طلب انتقام خون امام حسین (علیه السلام) به همراه امام زمان (علیه السلام) «مقام محمود» است.


«خونخواهی و داشتن روحیه ی انتقام» به خاطر فقدان معصوم در جامعه، یکی از مقام هایِ پسندیده ای است که آن را در زیارت عاشورا از خدا درخواست می کنیم. برای این خون خواهی باید به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل شویم.

این درخواست در زیارت عاشورا چنین است :«وَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکم مَعَ إِمَامٍ هُدًی (مَهْدِی) ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ = از خدا می خواهم که روزیم کند تا انتقام خون شما را به همراه امام هدایت گر آشکار و گویاى به حق از خاندان شما بگیرم.»

اما انسان تا به شرافت نرسد، یعنی باطن انسانی پیدا نکند، هیچ وقت نمی تواند از خداوند این روزی بزرگ را بخواهد که همراه امام زمان جزء خونخواهان آن حضرت باشد. فقط انسان حقیقی می تواند، باطناً انتقام را روزی خود بداند.

رزمندگانی که جبهه و جهاد را «رزق» خود می دانستند، اگر نمی رفتند، خود را از دریافت این رزق محروم می دیدند. درک این موضوع شرافت انسانی است. انسان تا باطن انسانی نداشته باشد، تا داغ انسانیت بر قلبش نباشد و عزادار انسانیت نشده باشد و به مقام عزادار حقیقی نرسیده باشد، هیچ وقت تمنای انتقام نمی کند.

چون کینه مقدسی در دلش نیست؛ خود این که انسان اهل انتقام باشد، یک روزیِ مهم و با ارزش است. هر چقدر شرافت انسانی بیشتر باشد، وجود انسان در عملیات انتقام موثرتر بوده و در نتیجه به اهل بیت نزدیکتر است.

خدا کند در قلب ما این «کینه مقدس» یعنی کینه نسبت به دشمنانِ انسانیت، دشمنان خدا و دین خدا وجود داشته باشد. اگر این کینه نباشد، انسان نیستیم؛ جزء مسلمان های حیوان یا بر عکس حیوانات مسلمان هستیم. ما باید جزء انسان های مؤمن با باطن انسانی باشیم

 

روح انتقام زمینه ساز یاری امام هدایت

«امام هدایت» در زیارت عاشورا امام زمان است و خداوند تمام هدایت، خیر و برکت را در دست ایشان قرار داده است. یاری رساندن به امام هدایت از روح انتقام نشأت می گیرد.

«أنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی (ثَارَکُمْ) مَعَ إِمَامٍ هُدًى = روزى کند، خون خواهی ام را به همراه امام هدایت»، «هُدًى» یعنی هدایت، «إِمَامٍ هُدًى = امام هدایت»، چه کسی می تواند، این گونه سخن بگوید؟ کسی که یقین به معصوم داشته باشد و بداند که فقط و فقط معصوم، امامِ هدایت است و مهدی موعود عج امام هدایتگرِ زمان ما است. امامی که 7 دسته اطلاعات تخصصی برای هدایت هر انسانی از دنیا تا ابدیت را دارد.

امام زمان، یعنی کسی که تمام ریاضیات دنیا و سیستم های دنیا و آخرت را می شناسد و می تواند تنظیم کند. امام زمان یعنی کسی که تسلط کامل، احاطه ی کامل بر برزخ، دنیا، قیامت و بعد از قیامت دارد.

امام زمان کسی است که می گوید هر کس می خواهد، آدم، شیث، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد (صلی الله علیه و آله)، علی، حسن و حسین (علیهم السلام) را ببیند، به من نگاه کند.

امام زمان کسی است که امام باقر (علیه السلام) درباره ایشان می فرماید:«پدر و مادرم به فدایش شوند»، سیدالشهداء (علیه السلام) با چه حسرتی در مورد امام زمان می گویند: «پدرو مادرم به فدایت، «لو ادرکته = اگر من درکش کنم، تمام عمر خادمش می شوم».

 

در ادامه می خوانیم: «مَعَ إِمَامٍ هُدًى (مَهْدِیٍّ) ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ = همراه امام هدایت گرِ آشکار و گویاى به حق از خاندان شما»؛ ظاهر یعنی کسی که ظهور دارد و ظاهر می شود؛ اما قشنگترین تعبیری که از آن کردند، این است که حضرت در دل شیعیان شان ظهور دارند، برای همه شیعیان ظاهر هستند.

ظهور امام زمان در دل های شیعیان بیشتر از ظهور رسول الله، امیرالمؤمنین، سیدالشهداء و بقیه معصومین در زمان خودشان است. آنها با اینکه ظاهراً «ظاهر» بودند، اما ظاهر نبودند، یعنی کسی به آنها اعتنایی نداشت، به یاری شان برنخاستند، همه در غربت کشته شدند.

شیعیان امام زمان را به ظاهر ندیده اند، ولی به او ایمان دارند، دوستش دارند، در فراقش گریه می کنند، خود را خادم حضرت می دانند، برایش هزینه می کنند، کار می کنند؛ برای همین گفته نشده «امام غائب»، چون ایشان امام ظاهر و ناطق است. برای کلمه ناطق هم معانی مختلفی ذکر کرده اند، گفته شده که حضرت اهل نطق است، یعنی مانند امامان قبلی محکوم به سکوت نیستند. 

جد بزرگوارشان امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: « فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَدْیً وَ فِی الْحَلْقِ شَجیً = پس صبر کردم درحالی که خواری در چشم و استخوانی در گلویم بود ». 25 سال ایشان صبر و سکوت کردند. امام مجتبی (علیه السلام) چقدر مورد ظلم واقع شدند، کسی نبود که از ایشان دفاع کند. برای همین ما در احکام فقهی «تقیه» داریم، «تقیه» یعنی عقایدتان را مخفی کنید، اگر ظاهر کنید،‌ کشته می شوید.

اگر فردی در زمان امام صادق (علیه السلام) می خواست مسأله شرعی بپرسد، لباس مبدل می پوشید، مثلاً‌ باری تهیه می کرد، مثل خیار، در کوچه فریاد می زد، خیار دارم،‌ خیار بخرید، حضرت در منزل به غلام شان می گفتند، این شخص را داخل بیار، خیار فروش است، وقتی خدمت حضرت می رسید، حضرت می گفتند، سوالت چیست؟ و سپس جواب مسأله را به آن شخص می فرمودند. این همه سختی برای این بود که نمی توانستند حرف بزنند، باید عقایدشان را مخفی می کردند.

در مظلومیت امام صادق (علیه السلام) همین بس، که با داشتن 4 هزار شاگرد، یک نفر پای کار نبودند. در روایات آمده است فردی از خراسان نزد امام صادق (علیه السلام) آمد و او را به جنگ برای باز پس‌گیری خلافت دعوت کرد و گفت: «آقا چرا قیام نمی ­کنید؟ این همه آدم دور شما هستند». حضرت به او دستور داد که وارد تنور پر از آتش شود و او از این عمل خودداری کرد، در همین حال هارون مکی وارد شد و امام همان دستور را به او داد و او انجام داده و وارد تنور داغ شد.

امام زمان مجبور نیست، مثل 11 امام دیگر، شرایط را تحمل کند، هیچ طاغوتی روی ایشان تسلط ندارد. «ناطق» یعنی امام تمام حق را می گوید، از کسی ترس و خجالتی ندارد، راحت تمام احکام اسلام را بیان می کند به طوری که خیلی ها می گویند:« اینها چیست، ما اینها را قبلاً نشنیده ایم، آیا دینِ جدید است؟».

امام زمان تنها امامی است که برعکس سایر ائمه کاری به ظاهر افراد ندارد که آنها ظاهراً چگونه هستند، فقط به باطن شان نگاه می کند و حکم می کند که راست می گویند یا دروغ. فقط دوستانش از دست او در امان هستند چون ایشان با هیچ کس تعارف ندارند.

منبع: برگرفته از مباحث استادشجاعی