موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

وما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله؛اگرهدایت الهی نبود ماخود به خود در این مقام راه نمی¬یافتیم.
طلیعه:
در جاری حکمتش، بعثت ساری شد،
قرآن طلوع کرد و عترت (علیهم السلام ) تابیدن گرفت،
نوایش ندای فطرت بود و آوایش آواز آسمان، رسول (صلی الله علیه و آله ) قِصه‌ی « خُذِ الکِتاب »خواند و غُصه‌ی « اِنَّ قومی »...
کویر شهرها عطش طراوت داشت و تمنای آرامش، انسان در پی بهار بود و به دنبال قرار،
امیری آسمانی، نشانیِ« فَاِنِّها رَبیعُ القُلوب » سر داد...
و شیطان از همه وقت نالان تر و البته پر کارتر...
حکیمانه های رهبری، ناتوی فرهنگی را فریاد کشید و هندسه‌ی ایمانی را در سایه‌ی معارف قرآنی طرح ریخت.
اندیشه ای جوانه زد، دغدغه‌ای شعله کشید،کلنگ همتی به زمین خورد و آستین تلاشی بالا رفت... موسسه قرآنی فرهنگی امیرالمومنین علی علیه السلام وابسته به جامعه علمیه امیرالمومنین فعالیت خودرا آغاز نمود.

۹۴ مطلب با موضوع «آموزش :: محتوای دروس آموزشی» ثبت شده است


اثرات معجزه آسای سوره حمد


در سوره های قرآن آنچه که خیلی اثرات معجزه آسایی از آن ذکر شده است سوره مبارکه حمد می باشد که در کمتر سوره ای یافت می شود.

قرآن سر تا سر دارای اعجاز در زندگی مادی و معنوی می باشد که اگر ما با معرفت تلاوت کنیم حتما اثرات آن را خواهیم دید. لذا در اثرات سوره های قرآن اثرات عجیبی ذکر شده که هر کدام معجزه ای هستند. اما در سوره های قرآن آنچه که خیلی اثرات معجزه آسایی از آن ذکر شده است سوره مبارکه حمد می باشد که در کمتر سوره ای یافت می شود.

«سوره حمد» نسخهای است برای درمان همه آلام جسمی و روحی. و چون انسان «العیاذ بالله» بیمار شد، راحت ترین درمان و کم هزینه ترین درمان، خواندن سوره حمد است.

«صادق آل عبا» فرمود: «چنانچه بر مردهای 70 بار سوره حمد خواندید و زنده شد تعجب نکنید.» (اصول کافى)

امام صادق علیه السلام فرمودند: سوره ی «حمد» سوره ای است که ابتدایش «حمد» خدا و وسطش «اخلاص» و آخرش دعا است.

از سلمة بن محمد نقل است که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: کسی که سوره حمد، او را شفا نبخشد، چیزی او را شفا نمی بخشد. (خواص القرآن، ص48)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: سوره حمد بر هیچ دردی خوانده نشد مگر اینکه دردش آرام می گیرد (قرآن درمانی روحی و جسمی ،ص 62) و...

امیرالمومنین علیه السلام فرمود: از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: به تحقیق خدای متعال به من گفته: ای محمد به تو هفت آیه از مثانی و قرآن عظیم داده ایم. پس فاتحه الکتاب را جدا کرد و بر من منت گذاشت آن را در برابر قرآن عظیم قرار داد.»

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:  فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است، هر کس آن را قرائت کند، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود. (مستدرک الوسائل، ج4، ص330)

 

از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: به تحقیق خدای متعال به من گفته: ای محمد به تو هفت آیه از مثانی و قرآن عظیم داده ایم. پس فاتحه الکتاب را جدا کرد و بر من منت گذاشت آن را در برابر قرآن عظیم قرار داد».

در روایتی رسول خدا صلی الله علیه و آله  آمده است: اگر سوره حمد را در یک کفه میزان و باقی سوره های قرآن را در کفه دیگر قرار دهند، سوره «حمد» هفت برابر سنگین تر است. (مجمع البیان، ج1، ص36 ) 

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هرکس سوره حمد را قرائت کند خداوند به عدد خواندن تمام کتاب هایی که از آسمان نازل شده به او ثواب و پاداش عنایت می فرماید. (الاختصاص، ص39)

 

برخی از خواص سوره حمد

 

جهت رفع تب

 حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: هر کس، با ایمان سوره مبارکه فاتحه را چهل بار بر قدح آب با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند و آن آب را بر روی کسی که تب دارد بپاشد، تب از او زایل می شود. (همان ص12)

 

روزی زیاد

اگر رزق و روزی و ثروت زیادی میخواهید سوره «حمد» را تلاوت کنید

 

زیادی نور چشم

 حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: چون کسی را درد چشم باشد یا در بینایی او ضعفی باشد در اول ماه چون هلال ماه را ببیند دست بر چشم خود بنهد و سوره فاتحه را 10 بار با نیت خالص و توجه به معنی آن بخواند و در آخر سوره مبارکه «توحید» را 3بار بخواند بعد از آن 7بار بگوید: «یا ربِّ قَوِّ بَصَری».

سپس بگوید: «اللهم اکف انت الکافی، اللهم عاف انت المعافی». درد چشم و ضعف بینایی به صحت مبدل می گردد. (خواص آیات قرآن کریم، محمدتقی نجفی، ص10)

 

ایجاد برکت

 در کلامی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم آمده است: هرکس، هنگامی که وارد خانه خود می شود، سوره حمد و توحید را قرائت نماید خداوند فقر را از خانه او دور کرده و برکت زندگی او را به حدّی زیاد می کند که به همسایگانش نیز می رسد.

 

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است، هر کس آن را قرائت کند، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود

 

از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است:‌ «هرکس سوره حمد را قرائت کند، به لطف و عنایت الهی، درهای خیر دنیا و آخرت به روی او گشوده خواهد شد.» (همان، ص 65 به نقل از الدرالمنثور، ج6)

 

 ختومات مجرب

 1) نماز عجیب و مشکل گشا

 اگر کسی به نیت قضای حاجت دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت 19 مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و بعد از آن سوره حمد را تلاوت نماید و بعد از تمام شدن نماز 786 مرتبه آیه بسم الله الرحمن الرحیم را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده خواهد شد. ان شاءالله. (همان، ص67به نقل از شمس المعارف الکبری )

 

2)برکت و گشایش روزی

 از مولا علی علیه السلام نقل شده است: «اگر رزق و روزی و ثروت زیادی می خواهی و دوست داری از هر بنده و آزادی بی نیاز باشی و به زودی به آرزوهایت برسی و از غل و غش و حیله در امان باشی؛ پس «فاتحة الکتاب» را بخوان که اسرار عجیبی در ان نهفته است.

برای رسیدن به آرزوها و حاجت هایت، این سوره را در پنج نوبت (صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا) 100 مرتبه تلاوت کن. (همان،ص 66به نقل از شمس المعارف الکبری)

 

 3) جهت عزت و شخصیّت و حفظ آبرو

 در روز جمعه شروع کند تا 41 روز، و هر روز 41 مرتبه سوره مبارکه حمد را بخواند و بعد از اتمام بلافاصله 13 بار این دعا را بخواند: «یا مُفَتِّحُ فَتَّح یامُفَرِّجُ فَرَّج یامُسَبِّبُ سَبَّب یامُیَسِّرُ یَسَّریامُسَهِّلُ سَهَّل یا مُتَمِّمُ تَمَّم برحمتک یا ارحم الراحمین» (دو هزار و یک ختم، ص48

خداوند در قیامت «مقام محمود» را به پیامبر عطا می کند.


کلیدهای بهشت و جهنم، همان «مقام محمود» است و این مقام را همه مردم در محشر می بینند و می فهمند که صحنه ی محشر به «ولایت فقیه» ختم می شود.


تصویر مقام محمود در قیامت

علامه مجلسی در بحار جلد هفتم صفحه 235 از تفسیر فرات ابن ابراهیم با سلسله سند متصل از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است و ایشان از پدرانش و پدرانش از حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:«خداوند تبارک و تعالی به من وعده داده است که در روز قیامت، چون اولین و آخرین را حاضر گرداند، به من «مقام محمود» را بدهد. البته خداوند به وعده خود وفا می نماید. وقتی که روز قیامت بر پا گردد، برای من منبری نصب می کنند که هزار پله دارد. من از پله ها بالا می روم تا بر فراز آن قرار می گیرم. در این حال جبرئیل لوای حمد را می آورد و در دست من می گذارد، و می گوید: ای محمد! این است آن مقام محمودی که خداوند تبارک و تعالی به تو وعده کرده است! پس من بهعلی می گویم: از این منبر بالا بیا! و علی بالا می آید، تا یک پله پائین تر از من قرار می گیرد. و من لوای حمد را در دست او می گذارم. پس از آن «رضوان» خازن بهشت می آید و کلیدهای بهشت را می آورد، و می گوید: ای محمد! این است آن مقام محمودی که خداوند تعالی تو را وعده فرموده است! و پس از این، کلیدها را در دست من می گذارد. و من آنها را در دامان علی (علیه السلام) می گذارم. و پس از آن «مالک» خازن دوزخ می آید، و می گوید: ای محمد! این است آن مقام محمودی که خداوند تعالی به تو وعده داده است، و این کلیدهای جهنم است؛ دشمنان خودت و دشمنان امت خودت را در آتش بیفکن. من کلیدها را می گیرم و در دامان علی بن أبی طالب می گذارم. در آن روز، بهشت و جهنم از عروسی که نسبت به شوهر شنواست، درباره من و علی شنواتر و مطیع ترند».

وعده ظهور این مقام محمود برای فهم همگان در قیامت است. اما ما باید برای دیدن و رسیدن به آن، در همین دنیا با آن آشنا شویم و آن را درک کنیم.

اگر به صحنه محشر دقت کنید، متوجه می شوید که همه از اولین و آخرین، آنجا حاضر می شوند و چگونه این صحنه به «ولایت» ختم می شود. ما در بحث «ولایت» توضیح دادیم که چه ربط منطقی بین ولایت خدا و ولایت رسول الله و ولایت اهل بیت (علیهم السلام) وجود دارد. رابطه ی ولایت اهل بیت با ولایت فقیه را هم بطور مفصل بیان کردیم.

در ادامه ی حدیث می خوانیم، «و این است مفاد گفتار خدای متعال در قرآن کریم سوره ی ق آیه 24: « أَلْقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ =(به آن دو فرشته خطاب مى ‏شود) هر کافر سرسختى را در جهنم فرو افکنید». «أَلْقِیَا» فعل تثنیه است، یعنی «شما دو نفر». منظور از «شما دو نفر» پیامبر و امیرالمؤمنین علیها السلام است. علی (علیه السلام) قسمت کننده ی بهشت و جهنم هستند. در صحنه قیامت علی (علیه السلام) در مورد کسی که بهشتی است می فرماید: «هذا لِی = این مال من است» و اگر جهنمی باشد به جهنم می گوید: «هذا لَک = این مال توست».

خدا کند، ما طوری زندگی کنیم که وقتی رسیدیم خدمت امیرالمؤمنین (علیه السلام) ایشان به ما بگوید «این مال من است».

اگر کسی بخواهد این جمله را از حضرت بشنود، باید در دنیا بگوید: «علی مال من است» و واقعاً با علی باشد. زمانی می توانیم این گونه قرب به اهل بیت پیدا کنیم که اهل بیت را از خودمان بدانیم و این که انسان بتواند خودش را فرزند امام زمان، فرزند فاطمه زهرا و اهل بیت بداند. به صِرفِ دانستن نیست.

این مسیری است که باید طی کنی تا برسی به جایی که عاطفه فرزندی نسبت به اهل بیت در وجودت ظهور پیدا کند و وقتی خودت را از آنها دانستی و خواستی مادرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را زیارت ‌کنی و همین که  می گویی:«السّلامُ علیکِ»، این خطاب، خطاب یک فرزند خواهد بود به مادرش.

 

منبع: برگرفته از بحث مقام محمود استادشجاعی

 

 

استاد محمد شجاعی

«مصلین» از بالاترین مقامهاست و«نماز» قوی ترین نیروی آرامش بخش و شادی آفرین است.

«مُصلّین» از مقامات بزرگ است. یعنی نمازگزار حقیقی کسی است که مقام خیلی بلندی دارد. ما اهل نماز نیستم؛ 17 رکعت نماز می خوانیم برای رفع تکلیف. آن هم ما را به «دارایی» نمی رساند؛ چون نمی تواند در ما تاثیر بگذارد و با ما کاری کند. نمی تواند به ما جان و هستی و حرکت و شادی بدهد.

نماز بیش ترین و بزرگترین نیرویی است که می تواند برای یک انسان آرامش و شادی بیاورد. چون تعریف  خدا از مومنین، این است که «شادی و آرامش» مومن دائمی است. اگر کسی این صفات را نداشت، باید در ایمانش شک کرد. برای همین است که فرمودند:«أالمؤمنَ دائمُ النشاط= شادی و نشاط مومن دائمی است».

 نماز خوان هایی داریم که قرص اعصاب می خورند و این خجالت آور است که کانون شادی و آرامش با انسان ارتباط داشته باشد ولی او همچنان مضطرب، بداخلاق، دارای سوءظن، بد دهنی، زودرنجی، حساسیت های بیهوده، با افکار پریشان و با احساس بدبختی باشد.

آدمی که خدا و 14معصوم را دارد و احساس بدبختی می کند؛ حرم حضرت عبدالعظیم و میکده های به این زیبایی را دارد و احساس شادی نمی کند، به این دلیل است که چیزهایی که کسب کرده و اعتقادهایی که به خدا و اهل بیت (علیهم السلام) و ...دارد، برای او تبدیل به دارایی نشده است. اگر کسی نمازگزار شود، دنیا برای او جای قشنگی می شود؛ چنین کسی در دنیا بزم و شادی خواهد داشت. این که از خدا طول عمر می خواهیم برای همین بزم های شادی است که در دنیا وجود دارد. آدم با وجود این همه بزم، باید آرزو کند که بیشتر در دنیا  بماند، این که شب های مبارک رمضان از خدا می خواهیم که:« عًمّرینی»؛ یا «أن تطیل عمری» یعنی خدایا! عمرم را طولانی کن! این درخواست ها برای این است که مومنی که به شادی رسیده می خواهد بیشتر در میکده بماند.

نماز آنقدر مستی می آورد که سیدالشهداء (علیه السلام) در روز عاشورا وقتی که صحابی به او می گوید اذان گفتند و چه خوب بود آخرین نماز را هم خدمت شما می خواندیم، سیدالشهداء می گوید درخواست از دشمن خیلی سخت است؛ ولی این خواهش را بکنید. امام حسین(علیه السلام) به حضرت ابوالفضل می گوید: برو به آن ها بگو اجازه دهند امشب ما نماز بخوانیم . حالا ما این همه فرصت داریم برای عبادت، برای خلوت، نماز خواندن، دعا کردن، مناجات کردن، قرآن خواندن، و از این همه شراب استفاده کردن؛ اما دریغ و دریغ و صد دریغ که ما می خواهیم با هزاران توجیه از آن طفره برویم.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید: واجب است بر هر مسلمان که روزانه حداقل 50 آیه بخواند. کسی  که موفق نمی شود 50 آیه را در روز بخواند، معلوم است که به این مساله بطور جدی و به عنوان شرافت و مقام نگاه نمی کند؛ آن را یک فرصت و غنیمتی نمی داند که از آن استفاده کند. ما فکر می کنیم قرآن خواندن بار است. درحالی که این 50 آیه واقعاً یک فرصت و غنیمت در بهره برداری از کانون شادی و آرامش در خلوت با خدا و لذت بردن از خدا است.  اما کسی که این را موقعیت نمی داند، دائماَ تلاش می کند تا از آن فرار کند. طوری با کنکور، درس، کار، شغل و مراجعه کننده ها سرمان را شلوغ می کنیم که این کار را نکنیم. درحالی که ما کار دنیایی مان را هیچ وقت تعطیل نمی کنیم، وقتی نوبت به ابدیت و کودک عزیز روان می رسد، به این کودک عزیز روان آنقدر غذا نمی دهیم که قوی شود.

ترسم که این که حائل است به جانم، سقط کند کودک عزیز روانم

 


«مقام محمود» چیست؟

«مقام محمود» یعنی مقامی که پسندیده ی خداست. پسندیدگی مقام، با کسب «دارایی» صورت می گیرد، نه فقط «دانایی». یعنی شخص باید به یک دارایی و قابلیتی برسد تا مورد حمد و ستایش قرار گیرد و مقامش پسندیده شود.

حالا باید ببینیم که جمله هایی مثل «أن یجعَلَنی مَعکُم فی الدنیا و الاخرة= از خدا می خواهم  که مرا در دنیا و آخرت با شما قرار دهد» یا «أن یُبَلِغنی المقام المحمود= مرا به مقام محمود برساند»، چقدر جزء هوس ها و آرزوهای ما است و چقدر برای دستیابی به آن مقام وقت می گذاریم. ما برای کار ها و مقامات دنیایی خیلی وقت می گذاریم؛ ولی باید ببینیم که چقدر از 24 ساعت های عمرمان را صرف رسیدن به مقامات ابدی می کنیم؟

 در چند بخش از زیارت عاشورا، مقام هایی معرفی شده و به ما آموزش داده شده که بطور فردی از خدای متعال درخواست کنیم تا به برکت امام حسین (علیه السلام) ما را به آن مقامها برساند. یکی  از آن مقامها «مقام محمود» است که از بخش های مهم زیارت عاشورا می باشد. خلاصه ای از این بحث استاد شجاعی را که از صوت و سخنرانی ایشان استخراج شده است را تقدیم خوانندگان گرامی می کنیم.

اگر بدانیم«مقام محمود» چیست،مهمترین دغدغه زندگی ما رسیدن به آن می شود

در زیارت عاشورا می خوانیم: «وَأسئلُهُ أن یُبلغنی المَقامَ المحمود لَکُم عندالله= از خدا می خواهم که مرا به مقام محمودی که شما در نزد خدا دارید برساند». اگر بدانیم «مقام محمود» چیست، مهمترین دغدغه ی زندگی ما این می شود که به چنین مقامی دست یابیم.

استاد می گوید: ابتدا به معنی و شرط رسیدن به آن «مقام» می پردازیم و این که آیا ما می توانیم به آن مقام برسیم یا نه و سپس به مسئله ی «محمود» بودن این مقام و این که مقام اهل بیت (علیهم السلام) چیست می پردازیم.

اهل تدبر و تعمق بودن، از شرایط درک مقام محمود است

وقتی ما طالب مقام محمود هستیم، باید بدانیم این مقام چیست؟ باید بدانیم که این مقام پسندیده چه مقامی است که معصومین دارند. برای فهم مقام محمود، باید اهل «تدبر و تعمق» باشیم،

امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید: «لا خَیرَ فی قرائت لا تدبُّرَ فیها= در خواندنی که معرفت نیست، خیری وجود ندارد». در خواندنی که تدبّر و تفقه نیست، فهم عمیق نیست، خیری هم وجود ندارد. ما اگر زیارت عاشورا را بدون فهم عمیق بخوانیم، 50 سال هم بخوانیم فایده ای ندارد. پس باید بفهمیم که چه می گوییم. در نماز و قرآن و ادعیه و ذکرها باید بفهمیم چه می گوییم و چه چیز را می خواهیم. یعنی تا نفهمیم چه می خواهیم و چه می گوییم، کارمان بی اثر و بی فایده بوده و آثارش خیلی ضعیف یا بی اثر است.

و سخن آخر اینکه:

مقام محمود مقامی متناسب با شخصیت و هدف خلقت ماست. «مقام» جایگاهی است که انسان در هدف خلقت، احراز می کند و قدمی است که برای رسیدن به هدف خلقتش بر می دارد.

مقام با توجه به هدف یک شخص مشخص می شود، یعنی اول هدف نهایی از خلقت یک موجود در نظر گرفته می شود، بعد هر قدر که این موجود به آن هدف نزدیک شود، می گویند، دارای مقام است، یعنی مقام با ساختار شخصیتی، حقیقت و خوشبختی شخص به معنای حقیقی باید سازگار باشد.

 هدف از خلقت انسان این است که انسان مثل خدا شود و اسماء و صفات حق تعالی در انسان تجلی پیدا کند.

 

راز آفرینش زیبا و رنگارنگ خداوند و تأثیر آن در شادی و آرامش انسان 

 

خدای عزوجل در طبیعت گل ها، گیاهان، درختان و میوه ها را یک شکل، یک رنگ و یک مزه نیافریده است. استفاده از همه ی انواع میوه ها، غذا ها و نوشیدنی ها که خداوند برای تنوع و لذت ما آفریده، تأمین کننده شادی در انسان است.

در تابستان انواع میوه ها با رنگ ها و طعم های مختلف وجود دارد. خداوند در نعمت هایی که برای ما خلق نموده، تنوع و خلاقیت ایجاد کرده به طور مثال، برای رساندن ویتامین ث به بدن ما، این ویتامین را در هر میوه ای قرار داده، مثلاً در کیوی، پرتقال، توت فرنگی، آناناس و ... که هر کس بسته به میل خود می توانند، ویتامین ث را دریافت کنند. گاهی اشخاص بی سلیقگی می کنند یعنی فقط از یک نوع میوه استفاده می کنند، مثلاً‌ در تابستان همه فقط هندوانه می خرند همانطور که در زمستان فقط پرتقال یا نارنگی استفاده می کنند. یا در سالادها فقط از کاهو، گوجه و خیار استفاده می کنند در حالی که سبزیجات مفیدی مثل کلم بروکلی، کلم قمری و ... وجود دارد که خاصیت غذای بالایی برای بدن دارند. انواع ترب، فلفل دلمه ای و انگور در رنگ های مختلف آفریده شده اند که برای هر رنگ یک اثر بخصوص در بدن وجود دارد. انگور قرمز یا سیاه و زرد هر کدام یک خاصیت دارند. شخصی به پیامبر خدا شکایت کرد و گفت: بعضی وقت ها دلم می گیرد و می دانم که این دلگیری طبیعی نیست. پیامبر فرمود: انگور سیاه بخور، تأثیر دارد. امروزه ثابت شده که خوردن انگور باعث ترشح ماده ای در بدن می شود که شادی آور است. در مهمانی ها فقط از غذاهای مرسوم و همیشگی استفاده می شود؛ در یک آزمایش خاص که صورت گرفت، در یک مهمانی برخلاف همیشه از غذاهای نامرسوم استفاده شد که در نتیجه همه بدون استثنا غذای نامرسوم را صرف کردند. اسلام به اصل تنوع اهمیت قائل است.


منبع: برگرفته از سلسله مباحث استادشجاعی

تأثیرگفتن اسم خداوند هنگام غذا خوردن 


انسان همیشه باید به یاد خدا باشد حتی موقع غذا خوردن، زیرا سر سفره خداوند هستند و به نام خداوند شروع می‌کند و می‌خورد، در روایت داریم کسی که "بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم" نمی‌گوید تا آن موقعی که دارد غذا می‌خورد از سوی ملائکه مورد لعنت قرار می‌گیرد.


یادش باشد که حضرت این را فرض گرفته که هرکس می‌خواهد غذا بخورد نام خدا را به زبان بیاورد و غذا خوردن را به نام خداوند شروع کند این به نام خدا خیلی اثرات دارد وقتی شخص به نام خدا می‌خورد یعنی غذا خوردن من جهت‌دار است یعنی غذا نمی‌خورم برای اینکه لذتی برده باشم غذایی نمی‌خورم برای اینکه کیفی کرده باشم غذا نمی‌خورم برای اینکه عادت دارم. مثلاً‌ الان صبح است باید صبحانه بخورم و یا هنگام شام، باید شام بخورم خیر. وقتی می‌گویی "بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم" به این خوردنت هدف می‌دهی که من برای چه غذا می‌خوردم یعنی هدف‌دار می‌شویم و یاد خدا می‌کنیم. خود همین یاد خدا، و گفتن اسم خداوند، یعنی به یاد خدا هستیم برای ما مهم است و این اهمیتی که به اسم خدا می‌دهیم در ادامه غذا هم به ما کمک خواهد کرد. یعنی غذایی که جذب می شود در بدن ما تبدیل به نور می شود.


منبع: برگرفته از سلسله مباحث استادشجاعی

 

 

 نماز اول وقت «شاه کلید» است.


مرحوم شیخ بر خواندن نمازهای روزانه در اول وقت تأکید بسیار داشت و این نخستین وصیت او به فرزند خویش بود. این عارف حقیقی می‌گفت: اگر آدمی یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، «هَبَاء مَّنثُورًا» خواهد شد. (اشاره به آیه 23 سوره فرقان و به معنای پراکنده‌شدن ذرات غبار در هوا)

جناب شیخ فرزندش را بر تهجد و نماز شب سفارش می‌کرد و می‌گفت: «بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده‌ام، به برکت بیداری شب‌ها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری (فرزندان) ارجمند رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.» 

نقل است جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت: سه قفل در زندگی‌ام وجود دارد و سه کلید از شما می‌خواهم! قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.

 

 شیخ نخودکی فرمود: برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان

جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟!

شیخ نخودکی فرمود: نماز اول وقت «شاه کلید» است.

 


نماز


نشانه ی ایمان


پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:

علم الایمان الصلاة ، اول ما یحاسب علیه الصلاة ، ان اول ما فرض الله على عباده الصلاة و اخر ما یبقى عند الموت الصلاة ، و اول ما یحاسب به یوم القیامة الصلاة فمن اجاب فقد سهل علیه ما بعده ، و من لم یجب فقد اشتد ما بعده ؛نشانه ایمان نماز است ، اول آن چه از آن حساب مى شود نماز است ، همانا اول آن چه خداوند بر بندگانش واجب کرده نماز است ، آخر آن چه هنگام مرگ (براى یارى مى ماند) نماز است ، اول چیزى که روز قیامت به حساب آن رسیدگى مى شود نماز است ، هرکس جواب داد ما بعد آن آسان شده است ، و هرکس نتواند جواب دهد ما بعد آن سخت تر خواهد شد.(اصول وافى ، ج 2، ص 165)

توصیه هایی درباره ی ارزش سلامتی جسم و بدن درمتون دینی و روایات 


روایت از امام علی علیه‌السلام هست (الصِّحَّةُ أفضَلُ النِّعَمِ) ؛ سلامتی و صحت بدن بالاترین نعمت است. (میزان الحکمه، جلد 6 صفحه 172) . (أوفَرُ القِسمِ صِحَّةُ الجِسمِ)؛ اوفر از وفور می آید یعنی فراوانی یعنی زیادی . فراوان ترین نصیب یا نعمت تندرستی است. (میزان الحکمه، جلد 6 صفحه 172) حضرت این را قسمت معرفی می‌کند یعنی شخص خودش درتحصیل آن هیچ اختیارندارد. در روایت بعد می‌فرماید: (صِحّةُ الأجسامِ مِن أهنَأِ الأقسامِ)؛ صحت جسم از شیرین ترین قسمت هاست، از گواراترین قسمت هاست. (میزان الحکمه، جلد 6 صفحه 172). باز می‌گوید: شیرین ترین،  چون انسان هر لذتی را که بخواهد ببرد، صرف اینکه بدنش مریض باشد لذتهای دیگر برایش تلخ خواهدشد. در انسان سالم برای اینکه روح از دست جسم در عذاب نباشد به لذت های دیگر کمتر می­پردازدتا از آنها لذت ببرد.  یعنی اینکه در طول مدت عمر جسم خود را سالم نگه دارید. اقدام کنید برای اینکه جسم تان سالم باشد کوتاهی درحفظ سلامتی جسم تان نکنید . امام على علیه السلام : (بصِحّةِ المِزاجِ تُوجَدُ لَذَّةُ الطَّعمِ)؛ با سلامت مزاج است که لذّت خوراک دریافته مى شود . (میزان الحکمه، جلد 6 صفحه 172)

چرا روح انتظار نداریم؟


زمانی می توان روح انتظار را در وجودمان بپرورانیم که مانند یکی از عزیزانمان دلتنگ امام زمان باشیم، غم نبودنش برایمان سنگین بوده و دغدغه ی آمدنش دلمان را به هیجان آورد، هر روز بارها و بارها با خودمان فکر کنیم که آیا راه جدیدی برای یاریش وجود دارد؟ بدون پیوند دونفره و کاملاً شخصی با او، هرگز نمیتوان به حقیقت کلمه انتظار دست یافت. به چند مثال زیر دقت کنید:

- بسیاری از اوقات موفقیت های مالی، علمی، اجتماعی و...،و یا بالعکس مشکلات مالی، خانوادگی و... به قدری ما را به خود مشغول می نمایدکه ماه ها می گذرد و فرصتی برایمان باقی نمی ماند تا حتی قدمی برای امام زمانمان برداریم.

- گاهی هم خدمت به ایشان، برایمان بهانه ای میشود تا برخی از شهوت های مقدس را که ممکن است در ما وجود داشته باشد، ارضاء کنیم. به عنوان نمونه می توان رسیدن به مرجعیت، شهرت یافتن در اسلام شناسی، رسیدن به پست و مقام هایی که ظواهر مقدس دارند و... را نام برد.

- برای رسیدن به روح انتظار باید اهل جهاد بود. مگر در زیارت عاشورا، خطاب به معصومین عرض نمی کنیم:" انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم..." آیا واقعاً صادقانه گفته ایم؟ آیا ما حقیقتاً اهل جنگ با دشمنان معصومین هستیم؟

هر صبح جمعه دعای ندبه را با اشک خواندن،بدون آنکه نقشه ای برای رفع موانع ظهور کشیده شود، کمکی به مهدی آل پیامبر نخواهد کرد. باید آستین ها را بالا زد...

- برای دمیده شدن روح انتظار در کالبد زندگی مان، باید درتمام انتخابها، ارتباطات و افکارمان، موشکافانه مراقب آن باشیم که رضایت امام زمان شرط اصلی آنها باشد. نکند که با هر کدام از این موارد از مسیر نهایی و اصلی مان دور شویم.

- یادمان باشد؛ اگر در مسیر خدمت به امام زمان، صدمه ای دیده و یا با مشکلی روبرو شدیم، هرگز هدفمان را رها نکرده و در قبال قدمی که برداشته ایم، از حضرت متوقع نشویم.توقع یعنی دور شدن از انتظاری صادقانه.