موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

وما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله؛اگرهدایت الهی نبود ماخود به خود در این مقام راه نمی¬یافتیم.
طلیعه:
در جاری حکمتش، بعثت ساری شد،
قرآن طلوع کرد و عترت (علیهم السلام ) تابیدن گرفت،
نوایش ندای فطرت بود و آوایش آواز آسمان، رسول (صلی الله علیه و آله ) قِصه‌ی « خُذِ الکِتاب »خواند و غُصه‌ی « اِنَّ قومی »...
کویر شهرها عطش طراوت داشت و تمنای آرامش، انسان در پی بهار بود و به دنبال قرار،
امیری آسمانی، نشانیِ« فَاِنِّها رَبیعُ القُلوب » سر داد...
و شیطان از همه وقت نالان تر و البته پر کارتر...
حکیمانه های رهبری، ناتوی فرهنگی را فریاد کشید و هندسه‌ی ایمانی را در سایه‌ی معارف قرآنی طرح ریخت.
اندیشه ای جوانه زد، دغدغه‌ای شعله کشید،کلنگ همتی به زمین خورد و آستین تلاشی بالا رفت... موسسه قرآنی فرهنگی امیرالمومنین علی علیه السلام وابسته به جامعه علمیه امیرالمومنین فعالیت خودرا آغاز نمود.

۲۱ مطلب با موضوع «آموزش :: محتوای دروس آموزشی :: تفسیرقرآن وتدبر» ثبت شده است


تفرقه و جدائی بدن ها از یکدیگر، مقدمه جدائی عقاید است. چون وقتی یک قوم به هم نزدیک و مجتمع و مربوط باشند، عقایدشان به یکدیگر متصل و در آخر از راه تماس و تأثیر متقابل متحد می شود.


ارزش همدلی و اتحاد از نگاه قرآن

یکى از امتیازات اسلام بر سایر ادیان و مکاتب این است که به علاقه و محبت و همبستگى بین  انسان ها اهمیّت زیادى داده و سعى نموده تا بین آنان رابطه عاطفى قوى برقرار کند و زندگى و برخورد آن­ ها توأم با مهر و عطوفت متقابل باشد.

 

همدلی آنقدر مهم است که قرآن کریم از آن به عنوان یک‏ نعمت بسیار بزرگ بر پیغمبر اکرم یاد می ‏کند و از طرفی مسأله وقوع اختلاف در امت اسلام را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هم خبر داد و فرمود: چیزی نمی گذرد که اختلاف بطور نامحسوس و آرام آرام در امتش رخنه می کند و در آخر امتش را به صورت فرقه­ هایی گوناگون در می آورد و امتش مختلف می شوند، آن طوری که یهود و نصارا مختلف شدند.

 

بنابراین، بنای توحید -که پایه فکری و اعتقادی و اجتماعی و عملی ماست - در وحدت است. این عبارت جایگاه ویژه ‌ی وحدت در اندیشه اسلام است که مبتنی بر مبانی قرآنی است. همانطور که در شأن نزول آیه نیز آمد، امر به وحدت، توصیه ‌ای همیشگی به مسلمانان در همه دوران هاست. یکی از دستورات قرآن این است که آحاد امت اسلامی با یکدیگر متحد باشند؛ دست در دست یکدیگر بگذارند: «وَ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ  وَأُوْلَـئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ؛ و همانند کسانى نباشید که پس از آمدن دلایل روشنگر براى ایشان، پراکنده شدند و اختلاف کردند، و اینانند که عذابى بزرگ خواهند داشت». (آل عمران/105)» این خطاب به کیست؟ خطاب به ما و ملت‌های مسلمان کشورهای اسلامی و مؤمنین به اسلام در سراسر دنیا است.»

,حضرت محمد, پوستر ولادت پیامبر اکرم, کارت پستال ولادت پیامبر اکرم,[categoriy]

مفهوم «برکت»

از پیامبر(ص) پرسیدند برکت درمال یعنی چه؟

درپاسخ، پیامبر مثالی زد و فرمود:

گوسفند درسال یکبار زایمان می کند وهر بار هم یک بره به دنیا می آورد .

سگ در سال دو بار زایمان میکند و هربار هم حداقل 6-7 بچه.

به طور طبیعی شما باید گله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنار آن است.

ولی در واقع برعکس است. گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ درکنار آنها چون خداوند برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت .

مال حرام اینگونه است.

فزونی دارد ولی برکت ندارد.

روی مفهوم" برکت در روزی" فکر کنید.


محرومین از شفاعت

پنج گروه محروم از شفاعت، از منظر قرآن

هدف نهایی از خلقت انسان، بهره مندی او از نعمات اخروی است. با توجه به قصور اعمال انسان، تنها چشم امید وی در قیامت، بهره مندی از رحمت خدا و شفاعت مشفعین است. اما عواملی وجود دارد که حرکت در آن مسیر، انسان را از شفاعت محروم می‌گرداند.

ضروری بودن شفاعت در شریعت

یکی از ضروریات مسلّم دین اسلام، مساله شفاعت است.

علامه مجلسی، ضمن ضروری دانستن مساله شفاعت در بین مسلمین، به شفاعت غیر مسلمانان نیز قائل است.[1]

لازم است به این مهم نیز توجه داشت که شفاعت مساله‌ای صرفا نظری نیست، بلکه اعتقاد به آن در زندگی انسان نیز، نقش خواهد داشت.

در این میان عده‌ای از این نعمت، به خاطر اعمالشان محروم خواهند بود.

محرومین از شفاعت، در قرآن

در سوره مبارکه مدثر طی آیات 38 تا 48، درباره معذّبین در جهنم، سخن به میان آمده. در پایانِ معرفی این عده، آنان را محروم از شفاعت معرّفی می‌کند: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ[مدثر، 48](این گروه) شفاعتِ شفاعت‌کنندگان برایشان سودی ندارد». چون شفاعت، حاصل برقراری پیوندی عمیق است، بین شفیع و شفاعت شونده است، در حالیکه این عده فاقد این پیوند می‌باشند، و در نتیجه از شفاعت شافعین محروم می‌گردند.

عوامل محروم شدن از شفاعت:

1- پایبند نبودن به نماز

اولین جُرمی که اهل جهنم، در این آیات به آن اعتراف می‌کنند، عدم التزام به نمازشان است؛ «قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّین‏ [مدثر،43]؛ گفتند ما از نمازگزاران نبودیم».

از مهمترین ارکان اسلام، نماز است. سستی در نماز، علاوه بر اینکه انسان را از بسیاری از جلوه‌های رحمانی پروردگار، محروم می‌گرداند؛ آخرین راه نجاتِ آخرت را نیز، به روی او مسدود می‌نماید. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) فرموده است: «انّ شفاعتنا لا تنال مستخفّابالصلاة[2]؛ شفاعت من به کسى که نمازش را سبک بشمارد، نمى رسد».

گویم ز ولی این جمله مدهوش/ ای شیعه به دل بده بدان گوش

فرمود  که نرسد برشفاعت ما/ هر کس که کند نماز را فراموش


علائم مومنان در کلام اهل بیت علیه السلام


حضرت علی علیه السلام در ادامه خطبه همام می‌فرماید:مومن خودش را متهم می‌کند نه دیگران را، انسان دوگونه عیوب خفیه دارد: عیوب خفیه از مردم و عیوب خفیه از خودش...

«و یتهم علی الغیب نفسه» ؛مومن خودش را در عیوب متهم می‌کند.

خداوند علاّم الغیوب است و فریب ظاهرالصلاحی مانند ما را نمی‌خورد، پیامبر به ابوذر فرمودند:

«ان الله تعالی لاینظر الی صورکم» (1) ؛همانا خدای تعالی به صورت‌های اعمال شما نگاه نمی‌کند.

انسان اگر به عیوب باطن خویش بپردازد، تمام شدنی نیست. یک عیب را که برطرف می‌کند، می‌فهمد که دو عیب دیگر هم دارد. وقتی به آن دو پرداخت، هشت عیب دیگر بروز می‌کند و همین طور به صورت تصاعدی بالا می‌رود.

بنابراین، کسی که خود را بی‌عیب می‌بیند، سراپایش عیب است .

«یحب فی الله بفقه و علم» ؛برای خدا با فهم و علم، دوست می‌دارد.

در این عبارت سه نکته مطرح شده است:

1-    حب مومن مرتبط با خداست. همه محبت‌هایش برای الله است .

2-    این حب مقرون به فقه و فهم است. چرا خدا را دوست می‌دارد چون ادراک قلبی کرده است .

3-    مومن دوستی‌اش با مومنان بر مبنای حب فی الله است. اینجاست که باید به مقام دوستی عالم و دانا باشد. تشخیص اولیای خدا که انسان با آنها به مودت مراوده دارد، مبنای «حب فی الله» است. این طور نیست که مومن دشمن را جای دوست فرض کند و با او طرح رفاقت بریزد. مومن زیرک است


 

آثار و برکات سوره ی یس


از رسول گرامی اسلام روایت شده قرائت کننده این سوره نزد خداوند شریف خوانده می شود و این سوره برای قاری خود شفاعت می کند.

یس، و نام های دیگرش : عزیزه؛ معمّه، مدافعه و قاضیه؛ سی و ششمین سوره قرآن است که مکی و دارای 83 آیه است.

از رسول گرامی اسلام روایت شده قرائت کننده این سوره نزد خداوند شریف خوانده می شود و این سوره برای قاری خود شفاعت می کند.

در روایتی دیگر از ایشان آمده: سوره «یس» در تورات «معمّه: شامل شونده» نام دارد چون خیر دنیا و آخرت را شامل حال قرائت کننده خود می کند و بلاهای دنیا و سختی های آخرت را از او دور می کند.

و نیز «قاضیه: دفع کننده برآورنده» نامیده می شود چون از قاری خود، هر بدی را دفع کرده و همه حاجت های او را روا می کند و قرائت آن سوره پاداشی برابر بیست حج دارد. و گوش سپردن به صدای قرائت آن، معادل با ثواب هزار دینار انفاق در راه خداست.1

در فضیلت این سوره از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس سوره «یس» را قرائت نماید مانند آن است که ده بار قرآن را ختم نماید. 2

ایشان همچنین فرمودند: هر کس سوره «یس» را برای رضای خدا بخواند خداوند او را خواهد بخشید و اجری همانند 12 ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در شرف مرگ خوانده شود، به تعداد حروف این سوره 10 فرشته نزد او به صف شده و برای او استغفار کرده و شاهد قبض روحش بوده و جنازه اش را تشییع می کنند و بر او نماز گزارده و شاهد دفنش هستند. 3

 

از ابی بصیر روایت شده که حضرت صادق علیه السلام فرمودند: براستی برای هر چیزی قلبی است و قلب قرآن سوره یاسین است هر کس آن را قبل از خواب یا در روز، قبل از آنکه شام شود بخواند در آن روز از محفوظین و بهره مندان باشد تا آنکه شام کند و هر کس در شب قبل از خواب آن را تلاوت کند خداوند بر وی 1000 فرشته بگمارد تا او را از شر بدی و هر شیطان رانده شده و هر آسیب حفظ کنند و هر گاه در همان روز بمیرد خداوند او را وارد بهشت گرداند و 30 هزار فرشته هنگام غسلش گرد آیند و برای او طلب آمرزش کنند و با استغفار او را مشایعت و بدرقه نمایند تا کنار قبر، و چون او را به قبر برند آن فرشتگان جمله در قبر با وی درآیند و خدا را عبادت کنند و ثواب او را به مرده دهند و قبرش تا هر کجا که چشم ببیند فراخ گردد و از فشار قبر ایمن باشد و همیشه از قبرش تا آسمان نوری تابان باشد تا اینکه خداوند او را از قبر بیرون آرد و چون او را برانگیخت فرشتگان خدا با او هستند و بدرقه اش کنند و با وی به گفتگو پردازند و به رویش لبخند زنند و به هر خیر و نیکی مژده اش دهند تا او را از صراط و میزان بگذرانند و در پایگاه قربی او را بدارند که هیچ مخلوقی را جز مقربان و فرستادگان حق آن مقام و منزلت و قرب را باشد، و وی با پیامبران در آن درگاه نزد خدای تعالی باز ایستد و با غمخواران غم نخورد و با اندوهگینان اندوه نکشد و با زاری کنندگان زاری نکند.

آنگاه خداوند تعالی گوید: ای بنده من شفاعت کن هر که را خواهی ،که شفاعتت را درباره همه بپذیرم و حاجت بخواه که هر چه خواهی به تو دهم پس وی حاجت را از خدا بخواهد که برآورده شود و شفاعت کند که پذیرفته گردد و حساب او را چون دیگران نکشند و در آنجا چون دیگران بازداشت نشود و چون از زبونان و خوار شدگان زبون و خوار نگردد و به نکبت گناه و عمل زشتی که از او سر زده گرفتار نشود و برات آزادی او را سر گشاده بدو دهند تا اینکه از درگاه الهی به زیر آید و همه مردم از روی تعجب گویند: «سبحان الله» این بنده را حتی یک گناه نبود او از همدمان محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.


از جابر جعفی روایت شده که امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس سوره یاسین را در عمر خود یک بار بخواند خداوند به شماره تمام آفریده هایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است به عدد هر یک 2000 حسنه در نامه عملش ثبت فرماید و به همین مقدار از گناهان او محو سازد و دچار تنگدستی و زیان و بدهکاری و خانه خرابی نشود و بدبختی و دیوانگی نبیند و مبتلا به جذام و وسواس و دودلی و بیماری های مضر نگردد و خداوند سختی و دشواری مرگ را بر او آسان کند و خود متصدی و مباشر قبض روح او باشد و از جمله کسانی خواهد بود که خداوند فراخی زندگی او را به عهده گرفته و ضامن خوشحالی او هنگام مرگ گردیده و خشنودیش را آخرت تضمین کرده و همه فرشتگان آسمان و زمین را خطاب فرموده که من از بنده راضی هستم پس برای او آمرزش بطلبید.4

 


چهار راه کار عملی برای زندگی من


امام صادق علیه السّلام فرمودند:قیل لَهُ: عَلی ماذا بَنَیتَ اَمرَک؟ فَقالَ: عَلی اَربِعَه اشیاءَ: عَلِمتُ اَنَّ عَملی لا یَعمَلُهُ غیری، فَاجتَهَدتُ، وَ عَلِمتُ اَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ مُطَّلِعٌ عَلیَّ، فَاستَحیَیتُ، وَ عَلِمتُ اَنَّ رِزقی لا یَأکُلُهُ غیری، فَاطمَأنَنتُ، وَ عَلِمتُ اَنَّ آخِرَ عُمرِیَ المَوتُ، فَاستَعددتُ؛به امام صادق(علیه السلام) گفتند: کار خود را بر چه پایه ای بنا گذاشتی؟ فرمود: بر چهار چیز: دانستم که کار مرا، جز خود کسی انجام نمی دهد، پس تلاش کردم، دانستم که خداوند متعال بر من آگاه است، پس حیا کردم، دانستم که رزق مرا دیگری نمی خورد، پس اطمینان یافتم، و دانستم که پایان عمر من، مرگ است، پس آماده شدم.(بحارالانوار، ج75، ص228)

شرح حدیث:

چهار نکته ای که امام صادق(علیه السلام) پایه و اساس زندگی خود را بر آن نهاده است، اصول بندگی و معیارهای سعادت و کامیابی است.

هر انسانی، در گرو اعمال خویش است. در قیامت از انسان نمی پرسند که فرزند کیستی، یا چقدر ثروت داشتی و یا مردم چقدر دوستت داشتند، بلکه می پرسند: «چه عملی داری؟». پس، هر کس باید بار خود را ببنددو و به فکر سعادت اخروی خود باشد.

گناه، حاصل لحظات غفلت انسان از خداست. اگر بنده، خدا را همیشه حاضر، ناظر و آگاه بداند، از او شرم می کند و سراغ معصیت نمی رود. این است، که «حیا» ارزنده ترین گوهر در وجود انسان است.

خداوند، رزّاق است و روزی بندگانش را عهده دار است. حرص و طمع، نتیجه ضعف ایمان به رزاقیّت پروردگار است. پس وقتی رزقِ مقدّر، خواهد رسید، دلیلی برای نگرانی و اضطراب نیست. مؤمن متوکّل، همیشه آرامش روحی دارد.

پایان کار هر کس در دنیا، «مرگ» است و مرگ نیز پایان نیست بلکه شروع مرحله ی جدیدی از حیات مستمرّ انسان است. چون فرصت عمر، محدود و مرگ و کوچ، گریزناپذیر است، پس باید آماده بود، بار سفر را برداشت و ره توشه آخرت را فراهم کرد.

کسی که به یاد مرگ و آخرت باشد، غافل نمی شود.

کسی هم که مرگ را مقدمه ی ورود به آخرت بداند، دست خالی نمی شود.

منبع: حکمت های صادقی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام صادق علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1390)

Image result for ‫تصاویر خدا‬‎

رمزآرامش در زندگی چیست؟

پاسخ:

در آموزه‌های دینی اسلام تمام قوانین و فرمولهای مربوط به آرامش در اختیار انسانها قرار داده شده است، تا آنها را قدم به قدم به سوی کسب قلبی آرام، هدایت نماید.

راههای کسب آرامش

تمام انسانها به صورت فطری عاشقِ آسایش و آرامش‌اند و آن را به صورت جاودانه و در عالی‌ترین درجات طلب می‌کنند، مژده آسایش ابدی در بهشت نیز دقیقاً با این نیاز فطری انسانها مطابق و سازگار می‌باشد. اما به راستی انسان چگونه می‌تواند به آسایش و آرامش دست یابد که هم در زندگی دنیا و هم در زندگی آخرتی او موجبات شادی و لذتش را فراهم نماید. به یاری پروردگار، در این سلسله از مباحث به این پرسش مهم و اساسی پاسخ خواهیم داد.

 

قدم اول در کسب آرامش؛ خودشناسی

خودشناسی کلید سعادتِ بشر است. انسانی که خود حقیقی‌اش را نمی‌شناسد، قادر به آرام نگه داشتن خود نخواهد بود. معمولاً ناآرام‌ترین انسانها کسانی هستند که از نظر شرایط محیطی، از بیشترین سطح امکانات برخوردارند. این فرمول اساسی را که در نظام طبیعت برقرار است فراموش نکنیم؛ هر چه سطح آسایش و رفاهِ محیطی در انسان بالاتر می‌رود. از سطح آرامش او کاسته می‌گردد. اما انسانی که خود حقیقی‌اش را شناخته و با توجه و رسیدگی به نظام درونی خود، به روحی قدرتمند و آرام دست می‌یابد، به راحتی قادر به مدیریت خود در شرایط گوناگون و حفظ آرامش درونی خویش در تمام فراز و نشیب‌های زندگی می‌باشد. انسانها بدون شناختِ ساختار نفس خود، حتی در شرایط کاملاً ایده‌آل و مرفّه بیرونی نیز به آرامش نخواهند رسید. بدون خودشناسی، تمام امکانات و موفقیت‌های بخش بیرونی، نه تنها به آرامش در وجود انسان منجر نمی‌شود، بلکه گاه به بیماری‌های روحی، طلاق‌ها، خودکشی‌ها و ... می‌انجامد.

 

بنابراین اولین قدم برای داشتن قلب آرام، شناخت ساختار درونی نفس می‌باشد. در آموزه‌های دینی اسلام تمام قوانین و فرمولهای مربوط به آرامش در اختیار انسانها قرار داده شده است، تا آنها را قدم به قدم به سوی کسب قلبی آرام، هدایت نماید.

معصومین «علیهم‌السلام»، به عنوان تنها مظاهر علم الهی، به ساختار نفس انسان کاملاً احاطه داشته و اطلاعات لازم را در تمام ابعاد وجودی او در اختیار دارند. به گونه‌ای که کاملترین، دقیق‌ترین و عالی‌ترین سخنان در خصوص راههای کسب آرامش، از وجود مقدس آنان بر جای مانده است


معیار و شاخص قرآن برای باطن انسانی چیست؟


پاسخ:


می‌دانیم که خداوند از میان طبقه‌بندی شش‌گانه‌اش از انسان‌ها، تنها یک گروه را به عنوان انسان می‌پذیرد؛«والعصر، إنّ الانسان لَفی خُسر، الا الذین آمنوا...»

از نظر قرآن، تنها مؤمنان، حاملِ باطن انسانی بوده و بقیه‌ی انسان‌ها، جزء خاسرین طبقه‌بندی می‌شوند. استفاده‌ی مکرر از قیدهای تأکید در سوره‌ی کوتاه «والعصر»، نشانه‌ی اهمیت بالای موضوع و عدم باورِ مردم است. خداوند اِبائی ندارد از اینکه در قرآن صراحتاً این نکته را اعلام دارد که بدون استثناء، تمامِ انسان‌ها، اصلِ سرمایه‌ی انسانیِ خود را از دست داده و خسارت می‌بینند، مگر مؤمنان. او خالق تمام عالم است و آگاه به ریاضیاتِ تمامِ هستی، و شایسته‌­ترین موجود برای ارزیابیِ مخلوقاتش. اما آنچه که در اینجا حائز اهمیت است، این نکته می‌باشد که آیا ما، از نگاه خداوند جزءِ گروه مؤمنان و در حقیقت جزءِ انسان‌ها طبقه‌بندی می‌شویم؟ آیا در لحظه‌ی تولد به برزخ با باطن انسانی، متولد خواهیم شد یا ...؟

بسیاری از انسان‌ها، خود را مؤمن و یا در حقیقت انسان می‌دانند و تا پایان عمر در این توهم باقی می‌مانند، حال آنکه از نگاه خداوند، اساساً شرایطِ قرار گرفتن در گروه مؤمنان (انسانهای حقیقی) را ندارند.

نبی اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» یک شاخص بسیار شفاف و آسان برای ارزیابیِ خودِ انسانیِ ما، در اختیارمان قرار می‌دهند که به واسطه‌ی آن می‌توانیم به راحتی دریابیم که آیا ما نیز در گروه مؤمنان قرار می‌گیریم یا نه؟


نگاهی نو به ارزش صلوات


همانا خداوند و فرشتگان او بر پیامبر درود می فرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! شما(نیز) بر او درود فرستید و به او سلام کنید سلامی همراه با تسلیم.إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً[1]

روایاتی در باب صلوات بر پیامبر اکرم صلی ا...علیه و آله

 

در کتاب ثواب الاعمال از ابی المعزا از حضرت ابی الحسن(ع) روایتی نقل شده که در ضمن حدیثی که از آن جناب سؤال شد معنای صلوات خدا و صلات ملائکه و صلات مؤمن بر رسول خدا(ص) چیست؟ فرموده: صلات خدا، رحمت خدا است، و صلوات ملائکه، تزکیه ایشان وی راست، و صلات مؤمن دعایشان برای او است[2].

 

و در کتاب خصال، از امیر المؤمنین(ع) در ضمن حدیث معروف به اربع مائة (چهار صد) آمده که فرمود: صلوات را بر محمد و آل او بفرستید که خدای تعالی دعای شما را هنگامی که نام محمد را ببرید، و حق او را رعایت کنید، مستجاب می کند، پس وقتی می خوانید«إِنَ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی» چه در نماز آن را بخوانید، و چه در غیر نماز، صلوات را بفرستید[3].

 

و در الدر المنثور است که: عبد الرزاق، ابن ابی شیبه، احمد، عبد بن حمید، بخاری، مسلم، ابو داوود، ترمذی، نسایی، ابن ماجه، و ابن مردویه، از کعب بن عجره، روایت کرده که گفت: مردی از رسول خدا (ص) پرسید: ما سلام کردن به تو را فهمیدیم که چگونه است، بفرمایید ببینم صلوات را چگونه بفرستیم؟ فرمود: بگو:«اللهم صل علی محمد و علی آل محمد کما صلیت علی آل ابراهیم انک حمید مجید اللهم بارک علی محمد و علی آل محمد کما بارکت علی ابراهیم انک حمید مجید»[4].

 

مؤلف: سیوطی در الدر المنثور غیر از این حدیث هجده حدیث دیگر آورده، که همه دلالت دارند بر اینکه باید" آل" را نیز در صلات اضافه نمود، یعنی باید گفت: اللهم صل علی محمد و آل محمد" و این روایات را صاحبان سنن، و جوامع حدیث، از عده ای از صحابه رسول خدا (ص) از آن جمله ابن عباس، طلحه، ابو سعید خدری، ابو هریرة، ابو مسعود، کعب بن عجره، و علی (ع) نقل کرده اند، و اما روایات شیعه از حد شمار بیرون است.[5] و در آن کتاب است که احمد و ترمذی از حسین بن علی (ع) روایت کرده اند که فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: بخیل کسی است که نام من نزد او برده شود، و صلوات نفرستد[6].[7]

نکته ها

در کتاب های ششگانۀ اهل سنّت روایاتی آمده که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسیدند: چگونه صلوات بفرستیم؟ فرمود: بگویید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد»در صحیح بخاری[8](باب چگونگی صلوات بر پیامبر) وقتی این حدیث را نقل می کند، در همان نقل حدیث، کلمۀ «آل محمد» را حذف کرده، چنین می نویسد: از محمّد «صلّی اللّه علیه و سلّم» پرسیدند: چگونه صلوات بفرستیم؟ فرمود: بگویید: «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد»!؟در کنار نام پیامبر، ذکر صلوات مهم است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هرکه درکتاب و نوشته ای بر من صلوات فرستد تا آن صلوات در آن نوشته باقی است، برای او پاداش خواهدبود». [9]

 

در حدیث می خوانیم: «هر کس بر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله یک صلوات فرستد، خداوند ده صلوات بر او می فرستد و ده لغزش او را می پوشاند». [10]

 

صلوات، کلید استجابت دعا و سبب سنگین شدن میزان مؤمن در قیامت می شود.

 

خداوند در قرآن به پیامبرش می فرماید: به زکات دهندگان صلوات فرست، خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً. . . صَلِّ عَلَیهِمْ [11]، در این آیه به مردم سفارش می کند که بر پیامبر صلوات فرستاده شود. آری، در اسلام رابطه مردم و رهبر، رابطه صلوات ودرود است همان گونه که در آیه 54 سوره انعام خدا به پیامبرش دستور می دهد به کسانی که به ملاقاتت می آیند سلام کن. «إِذا جاءَک الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیکمْ»

 

امام صادق علیه السلام فرمود: «درود خداوند به معنای رحمت، درود ملائکه به معنای به پاکی یاد کردن و درود مردم به معنای دعاست». [12]

پیام ها

1-هرگاه خواستید دیگران را به کار خیری دعوت کنید، اوّل خود و دست اندرکاران شروع کنید. (خداوند برای فرمان صلوات به مردم، اوّل از صلوات خود و فرشتگان نام می برد. ) «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ»

 

2-صلوات خدا و فرشتگان دایمی است. «یصَلُّونَ»

 

3-صلوات بر پیامبر، لازمه ایمان و از وظائف مؤمنان است. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا»

 

4-درود لفظی کافی نیست، تسلیم عملی نیز لازم است. «صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا»

 

5-رابطۀمردم و رهبر در حکومت الهی، صلوات و سلام است.(علاقۀ قلبی کافی نیست، اظهار علاقه لازم است.) «صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا»[13]

 

پی نوشت ها


[1] سوره أحزاب، آیه 56

[2] ثواب الاعمال، ص 187.

[3] خصال صدوق، ص 613 و 629.

[4]  الدر المنثور، ج 5، ص 216.

[5] الدر المنثور، ج 5، ص 218.

[6] الدر المنثور، ج 5، ص 218.

[7] طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، 20جلد

[8] صحیح بخارى، حدیث 5880.

[9]  تفسیر روح ‏البیان.

[10] تفسیر مجمع البیان.

[11]  توبه، 103.

[12] تفسیر نورالثقلین.

[13] محسن قرائتى، تفسیر نور، 10جلد، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن - تهران، چاپ: 4، 1389.