زمینه سازی تربیت
در مکتب اهل بیت(علیهم السلام)نه تنها تربیت فرزندان از لحظه تولد مورد توجه بوده بلکه به زمینه های تربیت و شرایط قبل ازتولد و بلکه حتی قبل از انعقاد نطفه نیز توجه خاص شده است. ازاین رو در روایات معصومان(علیهم السلام) زمینه ها و شرایط مطلوب و نامطلوب انعقاد نطفه بیان گردید. از جمله این نکات پرهیزکردن از همبستری در شبی است که انسان قصد مسافرت دارد. امام حسین(ع)خطاب به اصحابش فرمود:
«اجتنبوا الغشیان فی اللیله التی تریدون فیها السفر فان من فعل ذالک ثم رزق ولدا کان احولا»؛ از همبستر شدن با همسرانتان در شبی که قصد مسافرت داریدبپرهیزید; (زیرا)اگر در اثر آن فرزندی روزی شود احول(لوچ)خواهدبود.»
اظهار محبت به فرزندان
محبت به فرزندان امری درونی است که خداوند آن را در دل والدین به ودیعت نهاده است. اما آنچه در این میان مهم می نمایدو آثار تربیتی در پی دارد ابراز آن است. این امری اختیاری است و والدین و مربیان می توانند در پرتو آن زمینه تربیت صحیح رافراهم آورند. چه بسیارند والدینی که در برابر فرزندان خود محبت فراوان دارند اما آن را ابراز نمی کنند در حالی که محبت وقتی سازنده وتاثیر گذار خواهد بود که فرد مورد محبت از آن آگاهی یابد.امام حسین(ع)به عنوان الگوی تربیتی مطمئن و کامل محبت به فرزندان را از نیازهای ضروری آنان دانسته، در قالبهای گوناگون به ابراز آن می پرداخت. گاه با در آغوش گرفتن و به سینه چسبانیدن خردسالان، زمانی با بوسیدن آنان و گاه با به زبان آوردن کلمات شیرین و محبت آمیز.
عبیدالله بن عتبه چنین می گوید: «کنت عندالحسین بن علی(علیهماالسلام)اذ دخل علی بن الحسین الاصغر فدعاه الحسین(ع)و ضمه الیه ضما و قبل مابین عینیه ثم قال: بابی انت اطیب ریحک و احسن خلقک...»؛ «نزد حسین بن علی(ع)بودم که علی بن حسین(ع)وارد شد. امام حسین (ع)، او(امام سجاد) را صدا زد، در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود: پدرم به فدایت باد، چقدر خوشبو و زیبایی!»
استادشجاعی: اربعین حسینی رمز ظهور مهدی و اجتماعات اربعین بهانه تمدن سازی اسلامی
پیاده روی اربعین و حوادث آینده تاریخ و جهان اسلام از گذشته مورد توجه خداوند و اهل بیت (علیهم السلام) بوده است. نحوه ارتباط مردم با اهل بیت و امامزادگان و شهادت آنان بویژه سیدالشهداء به گونه ای طراحی شده است که شیعه بتواند در طول تاریخ دوام و انرژی لازم را داشته باشد.
شیعه ای که در جریان رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حداقل رسید، حالا باید تعداد آن بیشتر و تکثیر شود تا بتواند سرنوشت تاریخ را عوض کند. این حرکت نیاز به طراحی و نقشه دارد تا بتواند جریان سازی و تمدن سازی کند و نظام دنیا را تغییر بدهد. لذا اهل بیت (علیهم السلام) همیشه توصیه به عزاداری داشتند.
امام باقر (علیه السلام) به یکی از اصحابش پول دادند و فرمودند: «برای من و جدم ده سال عزاداری کنید». این اجتماعات باعث زنده ماندن شیعه شده تا رفته رفته تکثیر شود و قدرت پیدا کند. لذا اجتماعات تمدن سازند. همان طور که در طول تاریخ دیده شده مسافت های زیارت از مبدأ تا مقصد همراه با آبادانی است. مثل ساختن دانشگاه و حوزه، تربیت دانشمند و عالم، توسعه دین و مفاهیم اسلامی، آبادانی اجتماعی و اقتصادی و آگاهی های سیاسی و نهضت ها و جریان های سیاسی علیه طاغوت ها نیز در این زیارت ها شکل گرفته است.
این جریان سازی باید به گونه ای باشد تا بتواند انرژی لازم برای انقلاب اسلامی که مژده آن قبلا داده شده، ایجاد شود. لذا ائمه طوری طراحی کرده اند که اجتماعات منجر به ساخته شدن نسل ها و افرادی شود که توانایی ایجاد انقلاب اسلامی در دنیای کفر را داشته باشند.
این جمعیت به برکت «تجمع های» است که مردم بخاطر دین، سیدالشهداء و سایر معصومین داشتند که تحت رهبری مراجع عظام، افکار مردم شکل گرفت و منجر به انقلاب اسلامی شد. از فاصله انقلاب تا ظهور این داستان نیز وجود دارد. یعنی اول باید به طراز و اندازه امام زمان شیعه تربیت و آماده شود.
امام زمان در نامه به شیخ مفید دو شرط ظهور را می نویسد: وفاداری و همدلی.
استاد شجاعی: زیارت امام حسین، زمینه ساز ظهور
از برکات زیارت امام حسین (علیه السلام) و راهپیمایی اربعین، برطرف کردن موانع ظهور حضرت صاحب الامر (علیه السلام) است. زیارت اباعبدالله (علیه السلام) در اربعین حسینی، زمینه ی شناساندن منجی جهانی را فراهم می کند و این خود مقدمه ی ظهور است.
در جلسات قبل به احادیث متعددی درباره آثار فردی زیارت اشاره شد که عبارتند از: مغفرت و آمرزش گناهان، رسیدن به مقام ولی اللهی، استجابت دعا و خوش اخلاقی. در این جلسه به دیگر آثار فردی و اجتماعی آن پرداخته می شود.
آشنایی با 3 ذکر اساسی
یکى از اصحاب امام صادق (علیه السلام ) از ایشان نقل مى کند که ایشان فرمود: هر دعایى که پیش از آن حمد خدا نباشد، نیمه است و پى بریده است، حمد خدا باید و سپس ستایش او ...«اى کمیل: در برابر هر مشکلى بگو...:«لاحول ولاقوّة الاّبالله»خداوند کفایت آن مشکل را مىکند و هر زمان نعمتى به تو رسید بگو: «الحمدلله» تا باعث فزونى نعمت شود، و هرگاه روزى تو به تأخیر افتاد، «استغفار کن» که باعث گشایش روزى است!»[1]
از سوى معلمى بزرگ مثل حضرت على (علیهالسلام) براى شاگرد مستعدّى مثل کمیل، سه ذکر بسیار عالى و مهم براى سه هدف بزرگ بیان شده است.
برای رفع عصبانیت چه بکنیم ؟
صبر، دعا و نیایش، نماز و یاد خدا و توبه از عواملی هستند که در ایجاد آرامش و سکون و طمأنینه، تأثیر بسزایی دارند.
اگر کسی اعصاب خود را کنترل کند، دیگر خشمگین و عصبانی نمی شود، که از آن در آیات و روایات به "کظم غیظ" تعبیر شده است. خداوند متعال یکی از مهم ترین ویژگی های انسان های الاهی و پارسا پیشه را کظم غیظ و عفو از مردم می شمارد و می فرماید: "مؤمنان در هنگام عصبانیت خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم در می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد".پس برای آرامش اعصاب این چند راه را پیش رو بگیرید:
- پناه بردن به خدا
- وضو گرفتن با آب سرد
-دور کردن اسباب خشم و عصبانیت، از خود
- صبر
- دعا و نیایش
- نماز و یاد خدا
آثار و برکات سوره ی یس
از رسول گرامی اسلام روایت شده قرائت کننده این سوره نزد خداوند شریف خوانده می شود و این سوره برای قاری خود شفاعت می کند.
یس، و نام های دیگرش : عزیزه؛ معمّه، مدافعه و قاضیه؛ سی و ششمین سوره قرآن است که مکی و دارای 83 آیه است.
از رسول گرامی اسلام روایت شده قرائت کننده این سوره نزد خداوند شریف خوانده می شود و این سوره برای قاری خود شفاعت می کند.
در روایتی دیگر از ایشان آمده: سوره «یس» در تورات «معمّه: شامل شونده» نام دارد چون خیر دنیا و آخرت را شامل حال قرائت کننده خود می کند و بلاهای دنیا و سختی های آخرت را از او دور می کند.
و نیز «قاضیه: دفع کننده برآورنده» نامیده می شود چون از قاری خود، هر بدی را دفع کرده و همه حاجت های او را روا می کند و قرائت آن سوره پاداشی برابر بیست حج دارد. و گوش سپردن به صدای قرائت آن، معادل با ثواب هزار دینار انفاق در راه خداست.1
در فضیلت این سوره از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس سوره «یس» را قرائت نماید مانند آن است که ده بار قرآن را ختم نماید. 2
ایشان همچنین فرمودند: هر کس سوره «یس» را برای رضای خدا بخواند خداوند او را خواهد بخشید و اجری همانند 12 ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در شرف مرگ خوانده شود، به تعداد حروف این سوره 10 فرشته نزد او به صف شده و برای او استغفار کرده و شاهد قبض روحش بوده و جنازه اش را تشییع می کنند و بر او نماز گزارده و شاهد دفنش هستند. 3
از ابی بصیر روایت شده که حضرت صادق علیه السلام فرمودند: براستی برای هر چیزی قلبی است و قلب قرآن سوره یاسین است هر کس آن را قبل از خواب یا در روز، قبل از آنکه شام شود بخواند در آن روز از محفوظین و بهره مندان باشد تا آنکه شام کند و هر کس در شب قبل از خواب آن را تلاوت کند خداوند بر وی 1000 فرشته بگمارد تا او را از شر بدی و هر شیطان رانده شده و هر آسیب حفظ کنند و هر گاه در همان روز بمیرد خداوند او را وارد بهشت گرداند و 30 هزار فرشته هنگام غسلش گرد آیند و برای او طلب آمرزش کنند و با استغفار او را مشایعت و بدرقه نمایند تا کنار قبر، و چون او را به قبر برند آن فرشتگان جمله در قبر با وی درآیند و خدا را عبادت کنند و ثواب او را به مرده دهند و قبرش تا هر کجا که چشم ببیند فراخ گردد و از فشار قبر ایمن باشد و همیشه از قبرش تا آسمان نوری تابان باشد تا اینکه خداوند او را از قبر بیرون آرد و چون او را برانگیخت فرشتگان خدا با او هستند و بدرقه اش کنند و با وی به گفتگو پردازند و به رویش لبخند زنند و به هر خیر و نیکی مژده اش دهند تا او را از صراط و میزان بگذرانند و در پایگاه قربی او را بدارند که هیچ مخلوقی را جز مقربان و فرستادگان حق آن مقام و منزلت و قرب را باشد، و وی با پیامبران در آن درگاه نزد خدای تعالی باز ایستد و با غمخواران غم نخورد و با اندوهگینان اندوه نکشد و با زاری کنندگان زاری نکند.
آنگاه خداوند تعالی گوید: ای بنده من شفاعت کن هر که را خواهی ،که شفاعتت را درباره همه بپذیرم و حاجت بخواه که هر چه خواهی به تو دهم پس وی حاجت را از خدا بخواهد که برآورده شود و شفاعت کند که پذیرفته گردد و حساب او را چون دیگران نکشند و در آنجا چون دیگران بازداشت نشود و چون از زبونان و خوار شدگان زبون و خوار نگردد و به نکبت گناه و عمل زشتی که از او سر زده گرفتار نشود و برات آزادی او را سر گشاده بدو دهند تا اینکه از درگاه الهی به زیر آید و همه مردم از روی تعجب گویند: «سبحان الله» این بنده را حتی یک گناه نبود او از همدمان محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.
از جابر جعفی روایت
شده که امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس سوره یاسین را در عمر خود یک بار بخواند
خداوند به شماره تمام آفریده هایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است به عدد
هر یک 2000 حسنه در نامه عملش ثبت فرماید و به همین مقدار از گناهان او محو سازد و
دچار تنگدستی و زیان و بدهکاری و خانه خرابی نشود و بدبختی و دیوانگی نبیند و مبتلا
به جذام و وسواس و دودلی و بیماری های مضر نگردد و خداوند سختی و دشواری مرگ را بر
او آسان کند و خود متصدی و مباشر قبض روح او باشد و از جمله کسانی خواهد بود که خداوند
فراخی زندگی او را به عهده گرفته و ضامن خوشحالی او هنگام مرگ گردیده و خشنودیش را
آخرت تضمین کرده و همه فرشتگان آسمان و زمین را خطاب فرموده که من از بنده راضی هستم
پس برای او آمرزش بطلبید.4
چهار راه کار عملی برای زندگی من
امام صادق علیه السّلام فرمودند:قیل لَهُ: عَلی ماذا بَنَیتَ اَمرَک؟ فَقالَ: عَلی اَربِعَه اشیاءَ: عَلِمتُ اَنَّ عَملی لا یَعمَلُهُ غیری، فَاجتَهَدتُ، وَ عَلِمتُ اَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ مُطَّلِعٌ عَلیَّ، فَاستَحیَیتُ، وَ عَلِمتُ اَنَّ رِزقی لا یَأکُلُهُ غیری، فَاطمَأنَنتُ، وَ عَلِمتُ اَنَّ آخِرَ عُمرِیَ المَوتُ، فَاستَعددتُ؛به امام صادق(علیه السلام) گفتند: کار خود را بر چه پایه ای بنا گذاشتی؟ فرمود: بر چهار چیز: دانستم که کار مرا، جز خود کسی انجام نمی دهد، پس تلاش کردم، دانستم که خداوند متعال بر من آگاه است، پس حیا کردم، دانستم که رزق مرا دیگری نمی خورد، پس اطمینان یافتم، و دانستم که پایان عمر من، مرگ است، پس آماده شدم.(بحارالانوار، ج75، ص228)
شرح حدیث:
چهار نکته ای که امام صادق(علیه السلام) پایه و اساس زندگی خود را بر آن نهاده است، اصول بندگی و معیارهای سعادت و کامیابی است.
هر انسانی، در گرو اعمال خویش است. در قیامت از انسان نمی پرسند که فرزند کیستی، یا چقدر ثروت داشتی و یا مردم چقدر دوستت داشتند، بلکه می پرسند: «چه عملی داری؟». پس، هر کس باید بار خود را ببنددو و به فکر سعادت اخروی خود باشد.
گناه، حاصل لحظات غفلت انسان از خداست. اگر بنده، خدا را همیشه حاضر، ناظر و آگاه بداند، از او شرم می کند و سراغ معصیت نمی رود. این است، که «حیا» ارزنده ترین گوهر در وجود انسان است.
خداوند، رزّاق است و روزی بندگانش را عهده دار است. حرص و طمع، نتیجه ضعف ایمان به رزاقیّت پروردگار است. پس وقتی رزقِ مقدّر، خواهد رسید، دلیلی برای نگرانی و اضطراب نیست. مؤمن متوکّل، همیشه آرامش روحی دارد.
پایان کار هر کس در دنیا، «مرگ» است و مرگ نیز پایان نیست بلکه شروع مرحله ی جدیدی از حیات مستمرّ انسان است. چون فرصت عمر، محدود و مرگ و کوچ، گریزناپذیر است، پس باید آماده بود، بار سفر را برداشت و ره توشه آخرت را فراهم کرد.
کسی که به یاد مرگ و آخرت باشد، غافل نمی شود.
کسی هم که مرگ را مقدمه ی ورود به آخرت بداند، دست خالی نمی شود.
منبع: حکمت های صادقی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام صادق علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1390)
چرا باید هر روز باید زیارت عاشورا بخوانیم؟
پاسخ:
سرّ این که سفارش کرده اند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) تولّی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستید و از دشمنانشان تبرّی بجویید، برای آن است که طرز فکر معاندان ایشان منفور شود وگرنه هم اکنون سخن از معاویه و یزید نیست تا آنها را لعنت کنیم. نام و یاد آنها رخت بربسته و قبرشان نیز زباله دانی بیش نیست، الآن سخن از فکر و راه یزید و یزیدیان عصر است [1].
زن فرعون وقتی که به درگاه الهی دعا کرد، نگفت خدایا مرا فقط از فرعون نجات بده بلکه گفت: (ربّ ابْنِ لی عنْدک بیتاً فی الجَنّه ونجّنی من فرْعوْن وعمله ونجّنی من القوْم الظالمین) [2] یعنی مرا از فرعون و فرعونیان، که طرفداران سنّت سیئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده. تفکرّ برای همیشه باقی می ماند هر چند که اسم و عنوانش تغییر پیدا کند.
بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنه حیات و زندگی، به علی بن ابیطالب(ع) عرض شد: این مقدس های خشک از بین رفتند. فرمود: «کلاّ والله إنّهم نُطَف فى أصْلاب الرجال وقرارات النساء کلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّی یکون آخرهم لُصوصاً سَلاّبین» [3]؛ اینها نطفه هایی هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداری از اینها از بین بروند، عده ای دیگر ظهورمی کنند تا این که سرانجامِ کار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد.
اکنون نیز، هم راه سالار شهیدان زنده است و هم مرام و مسلک اموی و مروانی و عباسی وجود دارد. این که سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نموده اند برای آن است که اشک بر شهید اشتیاق به شهادت را به همراه دارد، خوی حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا می گرداند. چون اشکْ رنگ کسی را می گیرد که برای او ریخته می شود و همین رنگ را به صاحب اشک نیز می دهد.
از اینرو انسان حسینی منش، نه ستم می کند و نه ستم می پذیرد. این که عده ای به فکر ظلم کردن یا ظلم پذیری هستند برای آن است که خوی حسینی در آنها نیست وگرنه شیعه خاص حسینبن علی(ع) نه ظلم می کند و نه ظلم می پذیرد. آن کسی که ظلمپذیر است اموی مسلک است چنانکه ظالم هم اموی صفت است، هر چند که زمزمه «یا حسین» بر لب داشته باشد. و در قیامت که هر کسی را به نام زمامدارش صدا می زنند: (یوْم ندْعوا کلَّ أُناسٍ بإمامهم) [4]، شخص ستمگر در صف امویان شرکت می کند. لذا اگر انسان بخواهد بفهمد که راهی راه حضرت حسین بن علی(ع) است یا راهی راه امویان، باید ببیند که در او خوی ستم پذیری یا سلطه گری وجود دارد یا نه. اگر گرایش به این خصلت های زشت را در خود دید باید در اخلاق خود تجدیدنظر کند.