مراد از شناخته شدن زن از حجاب این نیست که از غیر مسلمانان تشخیص داده شود بلکه مراد این است که به عنوان اهل عفاف و پاکدامنی شناخته شود.
حجاب ملاک پاکدامنی زن
در اهمیت حجاب در بینش و نگرش قرآنی می توان به آیاتی اشاره کرد که در آن حجاب و پوشش نشانه ای از شناخت زن مومن از غیر است. به آیه زیر توجه کنید:
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً؛ ای پیامبر به همسرانت، و دخترانت و زنان مؤمنین بگو تا مقنعههایشان را جلو بکشند، این نزدیکتر است به اینکه شناخته شوند و در نتیجه آزار نبینند و خدا همواره آمرزنده مهربان است». (سوره احزاب/ آیه 59)
علامه طباطبائی، مفسر بزرگ المیزان، در تفسیر آیه فوق می فرماید:
(جلباب) یعنی جامهای سراسری که تمام بدن را بپوشاند و یا روسری و مقنعه مخصوصی که صورت و سر را ساتر میشود. می فرماید، ای رسول خدا به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمن امتت بگو که جلبابهای خود را طوری جلو بکشند که زیر گلو و سینههایشان آشکار نباشد و این پوشاندن بدن به اینکه، این صورت شناخته شوند که اهل عفت و حجابند نزدیکتر است، در نتیجه وقتی مردان بدانند آنها اهل حجاب هستند، دیگر ایشان را اذیت و آزار نمیکنند و اهل فسق و فجور متعرض آن ها نمی شوند. و یا بعضی مفسران گفته اند این پوشش نزدیکتر است به اینکه آن ها را به عنوان زن مسلمان و آزاد بشناسند و متعرض آن ها نشوند، چون کنیزان در آن زمان حجاب نداشتند. و در آخر به علت انشاء این حکم اشاره می فرماید که همانا آمرزندگی و عیب پوشی و رحمت خدا نسبت به بندگان است.
مراد از شناخته شدن این نیست که از غیر مسلمانان تشخیص داده شوند، بلکه مراد این است که به عنوان اهل عفاف و پاکدامنی شناخته شوند.
آیت الله جوادی آملی در ادامه علت ضرورت حجاب را چنین بازگو می کنند:
«ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذین؛ یعنی برای این که شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند». چراکه آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.
تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملاً درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرفنظر کردم، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم، حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند، حجاب زن، حقی الهی است، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش میباشد، همه اینها اگر رضایت بدهند قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق اللَّه مطرح است.
زن به عنوان امین حق اللَّه از نظر قرآن مطرح است یعنی این مقام را و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست، به زن داده و فرموده: این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن.
قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن میگوید و میفرماید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند لذا، نظر کردن به زنان غیر مسلمان را، بدون قصد تباهی جایز میداند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت بی بهره اند.
حاصل کلام آنکه حجاب نشانه شناخت است. شناخت بین زنان مومن و زنانی که ایمان ندارند. چنانچه بی حجابی ثمره عدم شناخت زن از خود است.
بر اساس این آیه از قرآن کریم، فلسفه پوشش نه به خاطر مردان بلکه به خاطر بهتر شناخته تر شدن زن است و برای این است که آنان از تعرض هوسرانان آزار نبینند. در واقع نوع لباس مردم در جامعه، میتواند معرف شخصیت، مکتب و هدف آنها باشد.
پی نوشت:
1- طباطبائی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج16،
صص509-510.
2- جوادی آملی، عبدالله، زن در آئینه جلال و جمال، صص 437-438.