بدبختی این است که گاهی وقت ها ما این کارها را به اسم اسلام می کنیم. می گوییم تو الان وسع مالی ات می رسد، یک کاری بکن، یک ذره خانواده ات را در آسایش بگذار، نمی گذارد. برایشان کم می گذارد. یک «حداقل» هایی را زن و بچه خودت نیاز دارند، می گوییم «حداقل» ها، که زیاده روی نکرده باشیم.
معصوم می گوید: هیچ کس حق ندارد در کارهای دنیایی تنبل باشد،«مَن کَسَلَ عن امر دنیا فهو عَن امر آخرته اکسل= کسی که در کارهای دنیایی تنبل باشد، پس در کارهای آخرتی تنبلتر است.» پدر و مادر دارند هزینه می کنند، مادر زحمتش را می کشد ولی می بینی بچه در درس خواندن تنبلی می کند، یک شیعه و این قدر تنبلی در درس خواندن، یک دیپلم می خواهد بگیرد، چقدر پدر و مادرش را اذیت می کند، دانشگاه می خواهد برود، حوزه می خواهد برود، کلّی تنبلی می کند. می گوید الان پسرم 7 سال است، دانشگاه درس می خواند. یک کارشناسی 7 سال طول کشیده است، هر چند وقت یک بار مشروط می شود، نمره اش کم می شود، ردّ می شود هی پول می دهیم، این معصیت است.
زن و بچه احتیاج دارند می گویند بیا برو سر کار می گوید این کارها در شأن من نیست. من به این کارها عادت ندارم. امیرالمؤمنین که پدر آسمانی ات بود، قنات حفر می کرد، از دیگران پول می گرفت برایشان کار می کرد، کارگری می کرد، تو می گویی در شأن من نیست. شأن تو بالاتر است یا امیرالمؤمنین (علیه السلام)؟ خانواده در فشار است ولی نمی رود کار کند. کارگری عیب نیست، امیرالمؤمنین کارگری می کردند. یا فردی زن و بچه اش لنگ هستند، گرفتارند، می گوید: من برای خدا کار می کنم، این اشتباه است.
در مورد اخلاق می گویند سوءظن، حسادت، زودرنجی را بگذار کنار، زود رنجی اخلاق جهنمی ها است. شما نمی توانی جلوی شرایط زیستی ثابت بایستی و بگویی من اینگونه هستم و تغییری نمی کنم، وقتی هوا سرد است نمی توانی بگویی خوشم نمی آید کلاه سرم بگذارم و لباس گرم بپوشم، نپوش ولی سرما می خوری. وقتی سرماخوردی نسبت به بدنت معصیت کردی، بدن موجود زنده است حرمت دارد.
در حدیث داریم اگر شب شام نخورید، رگی است به نام «رگ شام» که لعنت تان می کند. بدنت به این مواد غذایی نیاز دارد و باید آن را مصرف کنی می گوید از مزه اش خوشم نمی آید، پس تو خیلی گرفتار خودت هستی، هنوز خودپرستی داری، خیلی تکبرداری که فکر می کنی آن چیزی که می خواهی بخوری باید به تو بچسبد. یک موقع یک غذای مطبوع می خواهی درست کنی، خوب است مطبوع درست کن، بخور. ولی یک موقع است که بدنت یک ضرورت خاصّی را اقتضا می کند باید بخوری این دیگر میل نیست بدن احتیاج دارد نخوری لعنت می شوی.
چون به هر میلی که دل خواهی سپرد از تو چیزی در نهان خواهند برد
طرف نُه میلیون تومان حاضر است بدهد تا عمل قلب انجام دهد به او می گویم باور کن با سه هزار تومان با ده هزار تومان زالو این مشکل تو حل می شود، زالو بینداز. لازم نیست عمل سنگین انجام بدهی، قفسه سینه ات را بشکافی، حاضر نمی شود زالو بیندازد.
اهل مبارزه و درگیر شدن با خودت باش، اهل یقه گرفتن خودت باش. تا وقتی این «من» بر تو حاکم است نمی گذارد تو به وظایفت درست عمل کنی. پا بگذار روی میل و هوس، روی فرهنگ و باورهای غلط و آداب و رسوم غلط، می خواهد این ها را حفظ کند.
مثلاً می گوید: «ما مرد هستیم ناسلامتی نمی شود». در راه خدا مردی و زنی نداریم. وقتی چیزی با حکم شرع مطابق نیست حتی اگر نذر و قسم کرده باشی، غلط است. به قول امام خدا رحمت کند ایشان را، می گفت: حرف مرد یک کلام نیست. مرد یعنی وقتی فهمید اشتباه کرده، مردی کند و بگوید اشتباه کردم. خیلی از خانم ها از آقایان مردترند، چون حاضرند، معذرت خواهی کنند.
«أن یجعلنی معکم فی الدّنیا و الاخرة= خدا ما را در دنیا و آخرت با شما قرار دهد» معصوم می گوید: بیا در دنیا با ما باش، ولی تو آنقدر هوس و معشوق داری که اصلاً نمی گذارد در دنیا با آنها باشی. ما وقتِ بودن معصوم را نداریم، وقت بودن با خدا را نداریم. آنقدر اعتباریات و شهوت های وهمی و خیالی ما را گرفته است، که فرصت نمی کنیم به معصوم برسیم.
خانمی آمده بود، از دست شوهرش شکایت می کرد، می گفت: شوهرم را دوست ندارم. پرسیدم: برای چه؟ می گوید آبروی مان را در خانواده ام می برد. میپرسم: چه کار می کند؟ می گوید: در مهمانی های ما نمی آید، خانه مادرم نمی آید، خانه خواهرم نمی آید، از شوهر پرسیدم، شوهرش می گوید: من می آیم، آنجا خواهرهایش حجاب اسلامی را رعایت نمی کنند، ماهواره تماشا می کنند. من باید بروم؟ نه، نباید بروی. می گوید: من زنش هستم باید حرف من را گوش کند. نه باید حرف خدا را گوش کند. حق ندارد بیاید آنجا، حرام است. صله ارحام زمانی درست است که حرامی ایجاد نشود. وقتی مستلزم حرام است پس واجب نیست.
می گوییم رسول خدا فرموده، این مهریه اشتباه است، گوش نمی دهد. می گویم، امام معصوم فرموده گوش نمی کنند همان کار خودش را می کند.
اگرخواستگارت گفت نمی خواهمت احساس کوچکی نکن، اگر دختر به تو جواب منفی داد، احساس کوچکی نکن. برای این که تو با این چیزها بزرگ و کوچک نمی شوی. شوهر تو بشود یا نشود قبولت بکند یا نکند تو تحت ذمه ی امام زمان هستی. حواست باشد انتصاب به حضرت داری، فرزند اویی. انسان اعتبارش را از شوهر، زن، پست و مقام و مدرک تحصیلی نمی گیرد، این ها جنبه ی حیوانی است. هیچ کسی با مسخره بازی، با تهمت، با غیبت با فحش دادن، با توطئه نمی تواند من را تحقیر کند، من به یک کوهی بسته شده ام به یک بزرگانی وصل هستم که به هیچ وجه تحقیر نمی شوم به هیچ وجه کوچک نمی شوم.
این که لباسم این طوری است، خانه ام این طوری است، مستأجرم، تلفن همراه ندارم، آبرویم می رود؟ اگر این حس به تو دست داد، معلوم است که تو احتجاب بذمة نداری، تو هنوز بدبختِ یک مشت کاغذ و آهن و پشم و پارچه هستی. این چیزها چیزی نیستند که انسان با داشتن شان خود را بزرگ بداند، خدا ما را پیش خودش بزرگ کند ان شاءالله.
برگرفته ازمباحث استاد محمد شجاعی