ضرورت استغفار
استغفار لفظی هم خوب و هم مؤثر است ولی باید توأم با استغفار قلبی و درونی باشد، یعنی چنانکه زبان استغفار می کند، توجه قلبی و اصرار بر گناه نداشته باشد.
زبان ترجمان قلب است
زبان باز گوکننده حرف دل و باطن انسان است. یعنی نباید ذکر استغفار فقط لقلقه زبان باشد، بلکه توجه قلبی همراه آن لازم است. پس وقتی استغفار می کنیم، یعنی دیگر بنا نداریم به گناه ادامه بدهیم.
حضرت علی (علیه السلام) توبه را مقدمه استغفار دانسته و برای آن ۶ شرط بیان می فرماید:
اولین مرحله استغفار را پشیمانی ذکر کردند. یعنی خیال ادامه دادن نداشته باشیم، مرحله اگر حق اللهی به گردن داریم، قضا کنیم و اگر حق الناس (فردی یا اجتماعی) باید جبران شود و در ادامه فرمودند که تصمیم بر انجام گناه نداشته باشیم.
به قول امام رضا (علیه السلام): «اگر کسی قصد پشیمانی نداشته باشد خودش را مسخره کرده است». اساساً لذتی که از گناه بدست می آید یک عارضه بر نفس است که نفس دچار می شود والا انسان نباید استمرار بر گناه داشته باشد.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «به خدا قسم هیچ عملی از هیچ کس پذیرفته نمی شود درحالیکه به یکی از گناهان اصرار داشته باشد». مثل رعایت نکردن حجاب و اصرار بر آن، اصرار بر دیدنی یا شنیدنی های حرام، اصرار مردم آزاری و بداخلاقی و...
در حالی که قرآن وقتی متقین را معرفی می کند، می گوید: متقین و مؤمنین هم دچار فحشا می شوند. «وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ= آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند به یاد خدا میافتند، و برای گناهان خود طلب آمرزش میکنند» (سوره آل عمران/آیه 135) یعنی مؤمن ممکن است پایش بلغزد ولی اصراری بر معصیت ندارد.
گناه عارضی است.حالت معمولی یک نفر مثل کسی که باید رعایت بهداشتش را کند. اگر بهداشت را رعایت نکرده و آلوده شد استحمام و شتشو می کند و بنا ندارد که همیشه در کثافات و آلودگی بماند. در روح هم همین طور است. انسان نباید با خدا بنای لجبازی داشته باشد. هر چی رساله گفت و دین دستور دارد باید عمل کند؛ چه در انجام واجبات و چه در ترک محرمات. اگر اشتباهی هم انجام داد با استغفار برطرف کند و لذا ما باید با خدا در صلح باشیم بنای لجبازی معصیت و گناه نداشته باشیم.
برای مؤمن در استغفار ترس از گناه وجود دارد. چون گناهش از روی لجبازی و عناد نیست. نفس و فطرتش گناه را پس می زند. خوش به حال کسی که در گناه حیا و ترس و عذاب وجدان دارد. او می تواند با چنین روحیه ای نجات پیدا کند.