موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

وما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله؛اگرهدایت الهی نبود ماخود به خود در این مقام راه نمی¬یافتیم.
طلیعه:
در جاری حکمتش، بعثت ساری شد،
قرآن طلوع کرد و عترت (علیهم السلام ) تابیدن گرفت،
نوایش ندای فطرت بود و آوایش آواز آسمان، رسول (صلی الله علیه و آله ) قِصه‌ی « خُذِ الکِتاب »خواند و غُصه‌ی « اِنَّ قومی »...
کویر شهرها عطش طراوت داشت و تمنای آرامش، انسان در پی بهار بود و به دنبال قرار،
امیری آسمانی، نشانیِ« فَاِنِّها رَبیعُ القُلوب » سر داد...
و شیطان از همه وقت نالان تر و البته پر کارتر...
حکیمانه های رهبری، ناتوی فرهنگی را فریاد کشید و هندسه‌ی ایمانی را در سایه‌ی معارف قرآنی طرح ریخت.
اندیشه ای جوانه زد، دغدغه‌ای شعله کشید،کلنگ همتی به زمین خورد و آستین تلاشی بالا رفت... موسسه قرآنی فرهنگی امیرالمومنین علی علیه السلام وابسته به جامعه علمیه امیرالمومنین فعالیت خودرا آغاز نمود.

.

تربیت حداقل بر دو نوع است:

1- تربیتی از بیرون که با تلقین ها و آموزش ها و قانون ها و هزینه های سنگین برای هنجار شکنی های با این چیزها به دست می آید که اوج آن را کانت گفت: تو خودت را در جایگاه همه انسان ها قرار بده، وکلایی داری قانون گذاری می کنی و وجدان تو مثلا معیار تشخیص توست. یک نوع این است که تو بالاخره از بیرون داری حرکت می کنی حتی وجدان با این تعریف یک نگاه بیرونی دارد یعنی مکانیکی داری حرکت می کنی ، جا به جا می شوی رویشی شکل نمی گیرد.

سبک زندگی اسلامی از اینجا می جوشد و می روید که انسان بداند که همه چیزش را و همه وجودش را آماده کند برای هزینه کردن غیر از این باشد سبک زندگی اش اسلامی نیست ولو مشترکاتی هم داشته باشد لذا امت مجاهد امتی هستند که سبک زندگی شان واقعی و اسلامی است آن وقت شادی ها شادی های واقعی است.

2- یک نوع نگاه دیگر نگاه دینامیکی است ، نگاه از درون است، نگاه جوششی است نگاهی است که همه آثار رفتاری در درون من از یک عقبه اعتقادی و باوری پشتیبانی می شود و نشأت می گیرند. اینجا دیگر هزینه های اقتصادی و جریمه نیست که مرا به کاری وادار کند در انگلیس هر شهروند به طور متوسط 19 بار در روز در جلوی دوربین های مداربسته و نبسته مشاهده می شود و مردم هم پوست شکلاتی از پنجره بیرون نمی اندازند چون می دانند دیده می شوند ولی به محض اینکه برق برود و بدانند که دیده نمی شوند بزرگترین سرقت ها اتفاق می افتد یعنی انسانی که از بیرون آنرا با تلقین ها تشویق ها صرفا به یک جا های خوبی می بریم.

من نمی گویم که مرا از قفس آزاد کنید   /    قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

قفس را انسان در یک باغ ببرد که آن پرنده نباید گمان آزادی بکند که البته خیلی بهتر از آنجایی است که پرنده در باغ نباشد اما اگر یک کسی تصورش این بود که او با تلقین صرف با آموزش ، با افزایش هزینه ها می تواند برسد به یک سبک زندگی اسلامی به نظر بنده از ابتدا راه را اشتباه رفته است پس چه نگاهی است که می تواند انسان را به همه ی شئونات سبک زندگی اسلامی برساند؟

سبک زندگی ها چگونه اسلامی می شوند؟

به تعبیر ابی عبدالله «دین لقلقه زبانتان است. وقتی با بلاها امتحان بشوند دین داران واقعی کم هستند.»

موضوع این است سبک زندگی وقتی اسلامی می شود که انسان میل خودش را به لذایذ دنیا به حداقل برساند نه اینکه برخوردار و بهره مند نباشد؛ نه بلکه برای رسیدن به این ها یکسری اولویت ها و ارزش های خودش را زیر پا نگذارد اینکه فرمودند حب الدنیا راس کل الخطیه ( پیامبر اکرم) یعنی چه؟ یعنی انسان میل به خدا دارد وقتی جاذبه های دنیا جلو چشمش باز شدند به این ها میل پیدا کرد یعنی خطا کرده است یعنی شبکه وجودیش ارتباط خودش را با خدا قطع کرده است این گناه و معصیت یعنی اینکه تو دیگر روحیه جهادی را کنار گذاشتی و دیگر مجاهد نیستی یعنی نه اینکه هر کسی گناه را کرد این اتفاق بیفتد. نه کسی که گناه کرد و از کنار گناه بی تفاوت گذشت اما کسی که گناه کرد و بعد توبه کرد و پشیمانی این هنوز در روحیه جهادی اوست، که جهاد اصلش از درون شروع می شود ، جهاد نفس جهاد اکبر است که اگر کسی از درون نجوشد و بزرگتر از دنیا و مظاهر دنیا نشود نمی تواند از بیرون به جهاد اعلا برود که سبک زندگی اش ممکن است به اسلامی نزدیک بشود مثل قرآن و نماز شب و مکه و ...

سبک زندگی اسلامی از اینجا می جوشد و می روید که انسان بداند که همه چیزش را و همه وجودش را آماده کند برای هزینه کردن غیر از این باشد سبک زندگی اش اسلامی نیست ولو مشترکاتی هم داشته باشد لذا امت مجاهد امتی هستند که سبک زندگی شان واقعی و اسلامی است آن وقت شادی ها شادی های واقعی است.

سبک زندگی اسلامی اتفاق نمی افتد مگر اینکه انسان خودش را از این آوار خفه کننده مصرف گرایی نجات بدهد. نمی تواند غیر از این کاری انجام بدهد این همان یکفر بالطاغوت است این جزء مقدمات جدی اش است نه اینکه از امکانات بهره مند نشود؟ خیر.

حکومت اسلامی یعنی قانون اساسی بر مبنای دین حاکمان مسلمان فعلا در بحث جامعه اسلامی هستیم ولی آیا ما جامعه اسلامی داریم شک نکنید که نداریم. جامعه اسلامی یعنی روابط جمعی و فرهنگی افراد بر مبنای همان نگاه ها باشد. البته معنایش این نیست که جامعه اسلامی ما اصلا اسلامی نیست خیلی جامعه اسلامی فعلی ما بهتر از جامعه اسلامی رسول خداست با همین نداشتن ها؛ ما جامعه اسلامی مان قدم های بلندی را برداشته است ولی نسبت به آن چیزی که باید باشیم خیلی فاصله داریم؛ انشاالله حضرت ولی عصر (عج) بیاید و آنوقت دیگر بحث تمدن اسلامی است یعنی اسلام حرف اول و آخر عالم را بزند نه به این معنا که همه مسلمان بشوند.

چه کار کنیم به روح مجاهده برسیم؟

ارتباط شخصی را باید با خدا برقرار کنیم. امکان ندارد کسی به مجاهد بودن برسد مگر اینکه اهل نیایش و مناجات باشد، سفره ی مناجات تان را باید باز کنید، باید مسلط به مضامین مناجات مثل شعبانیه و عرفه باشید اینها هستند که سبک اسلام را از تمایلات فراتر می برند البته نمی خواهم بگویم که تمامش به این است ولی مجاهده مثل جایی است که بالن وقتی می خواهد بالاتر برو کیسه هایی را رها می کند و بالاتر می رود هدایتش در نگاه و بصیرت و برنامه ریزی است ولی تا انسان با مناجات و راز و نیاز سبک نشود امکان ندارد روحیه ی مجاهده در او شکل بگیرد. بعد از ظهر تاسوعا وقتی امام حسین(علیه السلام) دید که لشکر آماده ی حمله است به قمر بنی هاشم گفت که برو و از اینها مهلت بگیر امشب می خواهم مناجات کنم. از درون خودمان باید شروع کنیم باید اهل مناجات باشیم. با صحیفه سجادیه مأنوس باشید. قرآن فرمود:« والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» یعنی شما در محتواها عمیق باشید و اهل مجاهده باشید.

هنگام سپیده دم خروس سحری

دانی که چرا همی کند نوحه گری؟

یعنی که دمیدند در آیینه ی صبح

کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری

در هر تشکلی که هستید حتما معنویت باید حرف اول و آخر را بزند. شما را به خدا فضا را از فضای معنوی و اخلاقی دور نکنید. حلال و حرام ، محرم و نامحرم این هاست که شما را سبک می کند. انس پیدا کنید و سحر داشته باشید. به قول آقای حسن زاده ی آملی هر کس سحر ندارد از چیزی خبر ندارد.

هدفی که ما داریم در سبک زندگیمان که می خواهیم اسلامی باشد در سبک زندگی مۆثر است. هدف انبیا و اولیاء این بوده که از ما انسان مجاهد بپرورانند تا پا در رکاب وظیفه باشد. اگر یک همچون هدف و باوری در دل ما شعله‌ور شد در مدلش و شیوه اش حتما به ما توجه خواهد شد. همان آیه ی« والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» تمام قصه این است که ما دلبستگی هایمان آنقدر زیاد شده که زیباترین حرف ها نمی تواند در ما حرکت و برکت ایجاد کند. همه ی قصه ی این است که ما باید به خودمان ارتفاع بدهیم و این ارتفاع حاصل نمی شود مگر با انس و مناجات و نیایش به عنوان یک برنامه ی جدی زندگی اهل مناجات بودن، اهل خوردن بعضی از فراز های مناجات ها و آمیخته کردن با نگاه خود و باورمان مأنوس بشویم. افق های دعا ها را ببینیم و افقمان را شعله ور کند و تصور می کنم انسان مجاهد انسانی است که در مثلا ماه رمضان این دعا بسته ی به جانش باشد اللهم ادخل علی اهل القبور السرور  .

ماجرا از این قرار است که انسانی که سبک بشود از این دلبستگی ها حتما به یک انتظار سازنده خواهد رسید. اگر به انقلاب اسلامی نصرت می رساند به عنوان پیش درآمد برای انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) دیده می شود. مثل خیلی از رزمنده ها که جوان و شانزده ساله و ... بودند ولی چون این نگاه در درون و باورش جدی بود می دانست که چه نسبتی باید با امام برقرار کند و با این که امام را ندیده بود ولی برای امام می مردند.

 منبع: بیانات حجت الاسلام سرلک

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.