موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

موسسه قرآن وعترت امیرالمومنین علیه السلام

وما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله؛اگرهدایت الهی نبود ماخود به خود در این مقام راه نمی¬یافتیم.
طلیعه:
در جاری حکمتش، بعثت ساری شد،
قرآن طلوع کرد و عترت (علیهم السلام ) تابیدن گرفت،
نوایش ندای فطرت بود و آوایش آواز آسمان، رسول (صلی الله علیه و آله ) قِصه‌ی « خُذِ الکِتاب »خواند و غُصه‌ی « اِنَّ قومی »...
کویر شهرها عطش طراوت داشت و تمنای آرامش، انسان در پی بهار بود و به دنبال قرار،
امیری آسمانی، نشانیِ« فَاِنِّها رَبیعُ القُلوب » سر داد...
و شیطان از همه وقت نالان تر و البته پر کارتر...
حکیمانه های رهبری، ناتوی فرهنگی را فریاد کشید و هندسه‌ی ایمانی را در سایه‌ی معارف قرآنی طرح ریخت.
اندیشه ای جوانه زد، دغدغه‌ای شعله کشید،کلنگ همتی به زمین خورد و آستین تلاشی بالا رفت... موسسه قرآنی فرهنگی امیرالمومنین علی علیه السلام وابسته به جامعه علمیه امیرالمومنین فعالیت خودرا آغاز نمود.

۹۴ مطلب با موضوع «آموزش :: محتوای دروس آموزشی» ثبت شده است

 


چهار راه کار عملی برای زندگی من


امام صادق علیه السّلام فرمودند:قیل لَهُ: عَلی ماذا بَنَیتَ اَمرَک؟ فَقالَ: عَلی اَربِعَه اشیاءَ: عَلِمتُ اَنَّ عَملی لا یَعمَلُهُ غیری، فَاجتَهَدتُ، وَ عَلِمتُ اَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ مُطَّلِعٌ عَلیَّ، فَاستَحیَیتُ، وَ عَلِمتُ اَنَّ رِزقی لا یَأکُلُهُ غیری، فَاطمَأنَنتُ، وَ عَلِمتُ اَنَّ آخِرَ عُمرِیَ المَوتُ، فَاستَعددتُ؛به امام صادق(علیه السلام) گفتند: کار خود را بر چه پایه ای بنا گذاشتی؟ فرمود: بر چهار چیز: دانستم که کار مرا، جز خود کسی انجام نمی دهد، پس تلاش کردم، دانستم که خداوند متعال بر من آگاه است، پس حیا کردم، دانستم که رزق مرا دیگری نمی خورد، پس اطمینان یافتم، و دانستم که پایان عمر من، مرگ است، پس آماده شدم.(بحارالانوار، ج75، ص228)

شرح حدیث:

چهار نکته ای که امام صادق(علیه السلام) پایه و اساس زندگی خود را بر آن نهاده است، اصول بندگی و معیارهای سعادت و کامیابی است.

هر انسانی، در گرو اعمال خویش است. در قیامت از انسان نمی پرسند که فرزند کیستی، یا چقدر ثروت داشتی و یا مردم چقدر دوستت داشتند، بلکه می پرسند: «چه عملی داری؟». پس، هر کس باید بار خود را ببنددو و به فکر سعادت اخروی خود باشد.

گناه، حاصل لحظات غفلت انسان از خداست. اگر بنده، خدا را همیشه حاضر، ناظر و آگاه بداند، از او شرم می کند و سراغ معصیت نمی رود. این است، که «حیا» ارزنده ترین گوهر در وجود انسان است.

خداوند، رزّاق است و روزی بندگانش را عهده دار است. حرص و طمع، نتیجه ضعف ایمان به رزاقیّت پروردگار است. پس وقتی رزقِ مقدّر، خواهد رسید، دلیلی برای نگرانی و اضطراب نیست. مؤمن متوکّل، همیشه آرامش روحی دارد.

پایان کار هر کس در دنیا، «مرگ» است و مرگ نیز پایان نیست بلکه شروع مرحله ی جدیدی از حیات مستمرّ انسان است. چون فرصت عمر، محدود و مرگ و کوچ، گریزناپذیر است، پس باید آماده بود، بار سفر را برداشت و ره توشه آخرت را فراهم کرد.

کسی که به یاد مرگ و آخرت باشد، غافل نمی شود.

کسی هم که مرگ را مقدمه ی ورود به آخرت بداند، دست خالی نمی شود.

منبع: حکمت های صادقی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام صادق علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول (1390)

Image result for ‫تصاویر خدا‬‎

رمزآرامش در زندگی چیست؟

پاسخ:

در آموزه‌های دینی اسلام تمام قوانین و فرمولهای مربوط به آرامش در اختیار انسانها قرار داده شده است، تا آنها را قدم به قدم به سوی کسب قلبی آرام، هدایت نماید.

راههای کسب آرامش

تمام انسانها به صورت فطری عاشقِ آسایش و آرامش‌اند و آن را به صورت جاودانه و در عالی‌ترین درجات طلب می‌کنند، مژده آسایش ابدی در بهشت نیز دقیقاً با این نیاز فطری انسانها مطابق و سازگار می‌باشد. اما به راستی انسان چگونه می‌تواند به آسایش و آرامش دست یابد که هم در زندگی دنیا و هم در زندگی آخرتی او موجبات شادی و لذتش را فراهم نماید. به یاری پروردگار، در این سلسله از مباحث به این پرسش مهم و اساسی پاسخ خواهیم داد.

 

قدم اول در کسب آرامش؛ خودشناسی

خودشناسی کلید سعادتِ بشر است. انسانی که خود حقیقی‌اش را نمی‌شناسد، قادر به آرام نگه داشتن خود نخواهد بود. معمولاً ناآرام‌ترین انسانها کسانی هستند که از نظر شرایط محیطی، از بیشترین سطح امکانات برخوردارند. این فرمول اساسی را که در نظام طبیعت برقرار است فراموش نکنیم؛ هر چه سطح آسایش و رفاهِ محیطی در انسان بالاتر می‌رود. از سطح آرامش او کاسته می‌گردد. اما انسانی که خود حقیقی‌اش را شناخته و با توجه و رسیدگی به نظام درونی خود، به روحی قدرتمند و آرام دست می‌یابد، به راحتی قادر به مدیریت خود در شرایط گوناگون و حفظ آرامش درونی خویش در تمام فراز و نشیب‌های زندگی می‌باشد. انسانها بدون شناختِ ساختار نفس خود، حتی در شرایط کاملاً ایده‌آل و مرفّه بیرونی نیز به آرامش نخواهند رسید. بدون خودشناسی، تمام امکانات و موفقیت‌های بخش بیرونی، نه تنها به آرامش در وجود انسان منجر نمی‌شود، بلکه گاه به بیماری‌های روحی، طلاق‌ها، خودکشی‌ها و ... می‌انجامد.

 

بنابراین اولین قدم برای داشتن قلب آرام، شناخت ساختار درونی نفس می‌باشد. در آموزه‌های دینی اسلام تمام قوانین و فرمولهای مربوط به آرامش در اختیار انسانها قرار داده شده است، تا آنها را قدم به قدم به سوی کسب قلبی آرام، هدایت نماید.

معصومین «علیهم‌السلام»، به عنوان تنها مظاهر علم الهی، به ساختار نفس انسان کاملاً احاطه داشته و اطلاعات لازم را در تمام ابعاد وجودی او در اختیار دارند. به گونه‌ای که کاملترین، دقیق‌ترین و عالی‌ترین سخنان در خصوص راههای کسب آرامش، از وجود مقدس آنان بر جای مانده است


معیار و شاخص قرآن برای باطن انسانی چیست؟


پاسخ:


می‌دانیم که خداوند از میان طبقه‌بندی شش‌گانه‌اش از انسان‌ها، تنها یک گروه را به عنوان انسان می‌پذیرد؛«والعصر، إنّ الانسان لَفی خُسر، الا الذین آمنوا...»

از نظر قرآن، تنها مؤمنان، حاملِ باطن انسانی بوده و بقیه‌ی انسان‌ها، جزء خاسرین طبقه‌بندی می‌شوند. استفاده‌ی مکرر از قیدهای تأکید در سوره‌ی کوتاه «والعصر»، نشانه‌ی اهمیت بالای موضوع و عدم باورِ مردم است. خداوند اِبائی ندارد از اینکه در قرآن صراحتاً این نکته را اعلام دارد که بدون استثناء، تمامِ انسان‌ها، اصلِ سرمایه‌ی انسانیِ خود را از دست داده و خسارت می‌بینند، مگر مؤمنان. او خالق تمام عالم است و آگاه به ریاضیاتِ تمامِ هستی، و شایسته‌­ترین موجود برای ارزیابیِ مخلوقاتش. اما آنچه که در اینجا حائز اهمیت است، این نکته می‌باشد که آیا ما، از نگاه خداوند جزءِ گروه مؤمنان و در حقیقت جزءِ انسان‌ها طبقه‌بندی می‌شویم؟ آیا در لحظه‌ی تولد به برزخ با باطن انسانی، متولد خواهیم شد یا ...؟

بسیاری از انسان‌ها، خود را مؤمن و یا در حقیقت انسان می‌دانند و تا پایان عمر در این توهم باقی می‌مانند، حال آنکه از نگاه خداوند، اساساً شرایطِ قرار گرفتن در گروه مؤمنان (انسانهای حقیقی) را ندارند.

نبی اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» یک شاخص بسیار شفاف و آسان برای ارزیابیِ خودِ انسانیِ ما، در اختیارمان قرار می‌دهند که به واسطه‌ی آن می‌توانیم به راحتی دریابیم که آیا ما نیز در گروه مؤمنان قرار می‌گیریم یا نه؟



محرم ایام نالیدن است و حاصلش در صفر و اربعین «بالیدن» است.


محرم که ایام نالیدن است، حاصلش بالیدن است در اربعین و بساطش «آموزه» است برای آنان که «موزه عاشورایی» را در کوچه و خیابان و کوه و دشت و صحرا و دریا می بینند. برای آنان که بر کشته‌ی اشکها (قتیل العبرات) خوب گریستند و غبار غم های دنیا از دیده زدودند.

آن «بالیدن» را میلیاردها جمعیت جهانی انسان هایی شاهدند که چشم بر نحوه حضور عاشقان ابا عبدالله دارند تا ببینند جمعیت حدود ۳۰ میلیونی انسانها چگونه در ایام اربعین، با حضرت عشق بازی می کنند.

آنان تمرین خوب نِگریستن کردند و این نیز نمادی است از «شعور» در مذهب حقّه که با «شور» می شود آغاز.  و اینها نوید بخش است بر منتظران مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و احرار عالم که به هوش باشند که مدت زیادی نخواهد گذشت که منجی بشریت بیاید. پس نباید او را چون حسین (علیه السلام) به دست منتظران کوفیایی اش سپرد.


Image result for ‫تصاویر محرم‬‎


نشانه ی داشتن «روح انتقام»

 

«روح انتقام» برخاسته از باطن انسانی است و باطن انسانی اقرارِ به حق بودن امام معصوم دارد و عامل رسیدن انسان به مقام محمود است. نشانه ی داشتن روح انتقام، داغدار بودن برای انتقام است.

 

در این فراز از زیارت عاشورا می‌خوانیم:«أن یَرزُقَنی طَلَبَ ثاری مَعَ = روزی ام کند انتقام خون خودم را»، در فراز قبلی گفتیم، انتقام تو «أن یَرزُقَنی طَلَبَ ثارک» در این قسمت می­‌گوییم: «از خدا می خواهم تا روزی ام کند انتقام خون خودم را»، یعنی من داغدارم، واقعاً این داغ در سینه من است.

 

امام صادق (علیه السلام) روح انتقام را اینگونه معنا کرده اند: «روح انتقام یعنی شب ها نقشه ریختن و روزها عمل کردن». روح انتقام عافیت طلبی نیست، آتشی است که به جان آدم می افتد. روح انتقام آرام و قرار و خواب راحت را از انسان می گیرد. روح انتقام، در کار کردن برای امام زمان عج جمعه و تعطیل نمی شناسد.

 

چقدر زیباست، اگر امیرالمؤمنین و امام زمان (علیهاالسلام) این آتش را در دل ما ببینند؛ به خدا قسم خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دست می برد رو به آسمان و دعا می کند برای کسی که در دلش آتش انتقام است.